یکشنبه ?? شهریور ???? ساعت ??:?? |
نامه همسر یک آزاده به همسر تاج زاده
سه شنبه ?? شهریور ???? ساعت ??:??
جوان آنلاین:
خانم محتشمی پور
سلام
مدتی است که نامه های شما را خطاب به دادستان تهران می خوانم ، امروز عریضه هجد هم و نوزدهم را خواندم ، اگر قلم خودتان باشد قلم خوبی دارید اما خوبتربود اگر خوبی از آن تراوش می کرد، اگر به محضرشما جسارت نباشد می خواهم بگویم بی انصافی درقلم شما موج می زند شما درعریضه های خود به دروغ چنان فضای سیاه ووحشت باری اززندان و زندانبان درجمهوری اسلامی ترسیم می کنید که عزیزان آزاده ما ازجمله همسر زجرکشیده من چنین تصویری از سیاه چالهای صدام ارائه نمی کنند و من مطمئنم خود شما نیزهنگام نوشتن این عریضه ها احساس خوبی نداری چون می دانی به ناحق می نویسی و تهمت می زنی چرا که من خود ازقول آقای رمضان زاده ، سعید شریعتی ، عطریانفر، ابطحی و حجاریان خوانده بودم که ازرفتار انسانی بازجویان و زندانبانها تعریف وتمجید کرده بودند اما شما خلاف آنها می نویسی هرچند که درعریضه هجدهم تلویحاً سیاه نمائی های قبلی خود را رد کرده ای آنجا که نوشته ای « ازنظر من هرکسی که در بازداشت همسرم چه در دوره اول و چه اکنون دخیل بوده شکنجه گراست شکنجه که شاخ و دُم ندارد» من گمان می کنم این جمله همان ندای وجدان است که درقلمتان تبلور یافته و ناخواسته ابراز گشته است ندائی که مطمئناً همواره از درونتان شما را مورد خطاب قرار می دهد و می گوید خانم محترم سعی کن درهر شرائطی انصاف را رعایت کنی و شاید این آیه را به یاد شما می آورد که « لایجرمنکم شنئان قوم ان لا تعدلوا اعدلو هو اقرب للتقوی » دشمن قوی شما را جری نکند که عدالت را رعایت نکنید ، عدالت پیشه کنید که آن به تقوی نزدیکتراست آنچه بیشتر مرا ترغیب نمود که این نامه را خطاب به شما بنویسم استفاده شما از عنوان آزاده برای همسرتان تاج زاده بود حقیقتاً خیلی بهم برخورد که من هم همسر آزاده باشم آزاده ای که 8 سال بهترین دوران عمرخود را دربدترین شرائط ممکن اسارت کشیده وجرم او دفاع از انقلاب و اسلام و آب و خاکش بوده ، شما هم از آب گل آلود ماهی بگیری و یا در وسط دعوی نرخ تعیین کنی وهمسر مجرم خود را آزاده بخوانی تا به شما بگویند همسر آزاده ، خانم تاج زاده اجازه دهید اندکی از سرگذشت و وضعیت جسمی امروز همسر آزاده ام برایتان بگویم تا شاید من بعد شرم وحیا کنید که همسرمجرم خود را آزاده بخوانید.
ما درسال 60 باهم ازدواج کردیم در سال 61 اولین فرزندمان به دنیا آمد هنوز سه ماه از عمرفرزند دلبندمان نگذشته بود که همسرم درعملیات رمضان به اسارت درآمد ، او هنگام اسارت به شدت مجروح گردیده بود او به چشم خود دیده بود که پیکر مجروح برخی از همسنگرانش زیر شنی تانکهای دشمن له شده است او دیده است که چگونه رفقایش زیر شکنجه بعثیها دربصره به شهادت رسیده اند، او خود در اثر ضرب وشتم وحشیانه شکنجه گران صدام دچار عوارضی گردیده که تا آخر عمرهمراهش خواهد بود ، همسرم به دلیل ضربه های لگدی که برسروصورتش وارد آمده گاهی دچار سردردهای شدیدی می شود که به حالت احتضارمی افتد همسرم دیده است که چگونه چشم احمد محرابی اهل جهرم دراثر ضربه کابل گروهبان عراقی به نام نذیر از حدقه درآمده است . او به چشم خود شاهد فلک کردن آزاده جانبازی به نام حبیب اهل بروجن بوده است که یک پایش را درجنگ از دست داده بود و دشمن ضربه های سهمگین کابل را بر آن یک پا باقی مانده وارد می کرد و ذره ای ترحم از خود نشان نمی داد.
خانم تاج زاده اگر بخواهم از خاطرات همسرم برای شما بازگو کنم هفته ها و ماهها وقت لازم است که نه شما حوصله شنیدنش را داری و نه من بیکارم که هرروز برای شما عریضه بنویسم اما اجازه بدهید کمی هم از شکنجه های زندان زمان شاه به نقل از یکی از آزادگان که زندان رژیم شاه را هم تجربه کرده برایتان بنویسم از ناخن کشیدنها ، از دستگاه آپولو، از چهار میخ کشیدنهای چند روزه از خاموش کردن آتش سیگارروی بدن ، از فحشهای ناموسی بازجویان و شکنجه گران ساواک ، از ادرار کردن روی زندانیان ، از شکنجه دختردرمقابل چشم مادر و بالعکس از لگد زدن به شکم زن حامله و...
حال از شما می پرسم همسر شما و دیگر زندانیان اوین کدام یک از این شکنجه ها را درزندان جمهوری اسلامی تجربه کرده اند ، اگر داستان کهریزک را پیش بکشی می گویم آن یک استثنائی بود که فوراً به آن رسیدگی شد وامروز سه متهم ( دو نفرمامور نیروی انتظامی و یک زندانی سابقه دار) درانتظارقصاص قرار دارند ونه مانند شکنجه گران ساواک که مدال می گرفتند و رژیم پهلوی تماماً حامی این روند بود ما معتقدیم یک مورد هم برای جمهوری اسلامی زیاد است و دیگر نباید هرگز تکرار شود اما از این اتفاقات ناخواسته درزمان پیامبر(ص) و علی (ع) هم افتاد که داستان تخلف خالدبن ولید درزمان پیامبرو تخلفات برخی از فرزندان علی (ع) که درنهج البلاغه به آن اشاره شده موید آن است مهم این است که حکومت اسلامی باید رسیدگی کند که کرده اند و رسیدگی می کنند اما شما ازهمسرت بگو که کدام یک از این شکنجه ها را تحمل کرده که چنین با آه و ناله هرروز عریضه می نویسی و قصد فریب مردم را داری. نکند اساساً براین باوری که زندان نباشد . یا معتقدی نظام درمقابل اقدامات براندازانه همسر جان شما که چند ماه تهران را ملتهب و آسیبهای مادی ومعنوی زیادی به کشور وارد ساخت نباید عکس العملی نشان دهد.
خانم تاج زاده می دانی فرق همسر آزاده من با همسر مجرم شما درچیست ؟
همسرمن برای دفاع از اسلام و انقلاب و حقوق مردمش به جبهه رفت و قسمتش اسارت بود ولی همسرشما بخاطر سرنگونی نظام اسلامی و پایمال کردن حقوق مردم امروز حداقل مجازات را متحمل شده است 5 سال زندان ، چه زندانی! مرخصی های چندماهه ، ارتباط با اینترنت ، شاخه و شانه کشیدن آزادانه برای کل نظام ا زپشت میله های زندان بدون اینکه کوچکترین تعرضی به او شود و تازه همسرش نیز هرروز از سر بیکاری عریضه بنویسد ،آنهم از جنس دروغش !
خانم تاج زاده من که برای این انقلاب کار چندانی نکرده ام لذا همیشه خود را مدیون می دانم
اما از این پس قصد دارم تا زمانی که شما به مهمل بافی های خود ادامه می دهی من نیز پاسخ شما را بدهم تا اگر فحش نامه های شما قرار است درتاریخ ثبت شود درد ودل های همسر یک آزاده واقعی نیز ثبت شود.
امیدوارم دیگر همسران ایثارگر نیز شروع کنند تا امثال شما میدان را خالی نپندارید که هرگونه دلتان می خواهد جولان دهید و به جای اینکه از مردم عذرخواهی کنید درموضع طلبکاربنشینید.
خانم تاج زاده جمعه گذشته روز قدس با شکوهی داشتیم همه آمده بودند زن ومرد و پیرو جوان، به کوری چشم دشمنان خارجی و منافقین داخلی هرسال با شکوهتر از سال قبل است . یادم است سال گذشته که هنوز مارمولک سبز نیمه جانی دربدن داشت عده ای اراذل و اوباش درحاشیه مراسم با شکوه مردم تجمع کردند و درحالیکه علناً روزه خواری می کردند برخلاف شعارهای مردم درحمایت از رژیم وحشی صهیونیستی شعار دادند اما امسال از آن اندک اراذل و اوباش هم خبری نبود . واقعاً دیروز دلم برای شما و همسر جانتان سوخت که چه رویاهائی داشتید گمان می کردید همه چیز تمام شده است و به زودی اربابت اوباما خواهد آمد و آنگاه شما را روی سر خود حلوا حلوا خواهد کرد اما خیلی زود رویاهایتان به کابوسی بدل گشت و امروز به چه کنم چه کنم گرفتار آمده اید.
خانم تاج زاده سیل خروشان مردم با نشاط و شور انقلابی مانند هرسال خواب را از چشمان دوستان آمریکائی و صهیونیست شما گرفتند شما گمان می کنید چند نفر از این مردم شریف و غیرتمند عریضه های شما را می خوانند ؟ من نیز به خاطر علاقه ای که به سیاست دارم و اخبار را بصورت حرفه ای دنبال می کنم عریضه های شما را می بینم و شما وهمسرجان را قابل ترحم می دانم چون شما ورشکسته های سیاسی هستید که همه چیزتان را باخته اید پس چاره ای ندارید که به هر ریسمان پوسیده ای چنگ بزنید که البته اگر عقل داشتید به ریسمان ولایت چنگ می زدید که سعادت دنیا و آخرت درآن است ، اگر عقل داشتید به مردم پشت نمی کردید اگر عقل داشتید می فهمیدید که درمقابل این سیل خروشان نمی توان ایستاد شما که مانند پَر کاهید حتی اربابتان آمریکا هم نمی تواند درمقابل این سیل خروشان بایستد.
وسعیلم الذین ظلموای منقلب ینقلبون
ف ـــ شکوهی
0همسر آزاده ــ م ــ ف
خشم سفیر انگلیس از منتشر شدن خبر دیدارش با سران فتنه
پس از آشکار شدن خبر این دیدار، سایمون گس برای یکی از سران فتنه پیغام فرستاده که انتشار خبر این دیدار توسط نزدیکان خود وی انجام شده است و کسی در داخل سفارت از انجام این دیدار مطلع نبوده است.
به گزارش شبکه ایران، پس از منتشر شدن خبر دیدار پنهانی سیدمحمد خاتمی با سفیر انگلیس، گفته میشود آقای سفیر از انتشار این خبر بسیار شوکه و ناراحت شده است و حتی به برخی از منابع امنیتی دستور داده چگونگی نشست این خبر را بررسی نمایند.
به گفته یکی از منابع آگاه سفیر انگلیس پس از آشکار شدن خبر این دیدار برای آقای خاتمی نیز پیغام فرستاده که انتشار خبر این دیدار توسط نزدیکان خود وی انجام شده است و کسی در داخل سفارت از انجام این دیدار مطلع نبوده است.
این منبع افزوده است گفته می شود آقای سفیر همچنین قصد دارد از این پس دیدارهایش را با سران فتنه، پنهانیتر برگزار نماید.
تکذیب خبر این دیدار توسط سایت کلمه با اصرار سفیر انگلیس انجام شده است و این اقدام سایت کلمه در فرمانبری از سفیر انگلیس به خاطر حمایتهای مالی و فنی انگلیس از سایت مذکور می باشد.
انتقاد محسن کدیور از گنجی و سروش و موسوی
پنجشنبه ?? شهریور ???? ساعت ??:??
کدیور در شب قدر در راکویل، (حاشیه واشینگتن دیسی)، به نظرات سروش و گنجی و موسوی دربارهی فقه و فقها تاخت. حمله کدیور متوجه دیدگاه «اسلام بدون روحانیت» سروش و «اسلام فقیهان-باستانشناسان درد افزا»ی گنجی واسلام رحمانی موسوی است.
به گزارش جهان کدیور در بخشی از این سخنرانی میگوید که بعضی در تحلیلشان از بحران، مشکل را فقه میدانند و اسلام فقاهتی، چون فقیه جامع الشرایطی بر زمام امور است پس آنچه میگذرد در زندان و غیر زندان جامعه ناشی از دید فقهی و شریعت است و این افراد اشکال را در فقهی و شریعت میبینند. کدیور میگوید که بر اساس نگاه این گروه، حذف فقه باعث میشود اسلام درست شود.. این بخش اشارهاش به گفتههای اکبر گنجی و عبدالکریم سروش است. چون عبدالکریم سروش در سخنرانی چند سال پیش خود در لندن، از اسلام بدون روحانیت دفاع کرده بود، و سال پیش هم گفت که «چراغ دین دود میکند و دود این چراغ همان فقه است».
سروش، کل دستگاه فقهی را از آن جوامع کهن میداند و بر این باور است که در دوران جدید باید به حقوق مدرن عمل کرد. اکبر گنجی نیز در سخنرانیها و مقالات اخیرش، مفهومی ساخته است به نام «اسلام فقیهان-باستانشناسان درد افزا» و نشان میدهد که آنچه در ایران میگذرد عمل به احکام فقهی است. گنجی و سروش فقه را عامل مسائل و مشکلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور جلوه دادهاند.
کدیور با انتقاد از اسلامی که مدتی است موسوی بر سر زبان دارد می گوید: مدتی است به پسوندهایی که با اسلام به کار می بریم توجه کرده ام مثلا اسلام رحمانی،این تعبیرات نوعی تقلیل گرائی برای اسلام است.
وی ادامه می دهد:بعضی در تحلیل این بحران مشکل را فقه میدانند و اسلام فقاهتی... چون فقیه جامع الشرایطی بر زمام امور است پس آنچه میگذرد ناشی از دید فقهی و شریعت است، خوب اینها نادرست است وی درباره حرفهای سروش و استناد آن به سخنان مولانا و این عربی میگوید:اگر ما ایرانیان بخواهیم افتخار کنیم به حافظ و مولاناست، پیرو ابن عربی بودن افتخار دارد. اینگونه نیست که فقه قابل وهن باشد. فقه محققین الفقها افتخار دارد. ما بیائیم ندانسته حرف غافلان اهل ظاهر را به عنوان محققان فقیهان بنشانیم میشود جفا به متخصصان، این گونه سخن گفتن خلاف اخلاق علمی است.
کدیور ادامه می دهد:اگر به دنبال ایجاد تقابل میان عرفا و فقها هستیم نه محققین العرفا را شناختیم نه محققین الفقها را بسیاری از بزرگان ما در هر دو زمینه متخصص بودهاند.
افطاری ویژه و بیاد ماندنی در منزل آیتالله خامنهای
برای قضیه استهلال ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستان دفتر به نماز حضرت آقا رفتیم. بعد از نماز آقا فرمودند چطور شما این موقع - موقع افطار - در دفتر هستید؟ گفتیم برای استهلال ماندهایم. فرمودند خیلی خوب، افطار را برویم منزل ما. ما هم دلمان میخواست که برای افطار منزل آقا برویم، ولی تعارف هم میکردیم. گفتیم نه آقا در دفتر غذا تهیه کردهاند. فرمودند نه، بیایید برویم. ما هم رفتیم. این آقای حاج ناصر که پذیرایی میکند، مقداری نان و پنیر و سبزی و حلوا آورد. ما مقداری نان و پنیر، یک مقدار هم حلوا خوردیم. ولی منتظر بودیم که غذا را بیاورند. بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار آقا نشسته بودیم. ایشان چشمشان توی چشم ما نمیافتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که میآمد، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه، که اگر ادامه ندارد، ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد، خوب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم. ایشان گفت نه، ادامه ندارد. ما همان نان و حلوا و همان نان و پنیر را خوردیم. ولی اگر دفتر میآمدیم، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودند برای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتند چربتر از غذای حضرت آقا بود.
بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود؟ اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما میدادند. ایشان گفت که خانواده حضرت آقا مشهد مشرف شدهاند و قبل از رفتن یک قابلمه بزرگ از این حلواها درست کردهاند. به اندازه این سه چهار شب، افطارمان هر شب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا میخوریم. گفتم سحر چه کار میکنید؟ ایشان گفت برای سحر هم آبگوشت درست میکنیم و به اندازه یک پیاله برای حضرت آقا آبگوشت میدهیم و بقیهاش را هم خودمان میخوریم.
این برنامه غذایی آقا بود. از این نمونهها تقریباً فراوان است که واقعاً زندگی آقا، یک زندگی کاملاً زاهدانه است. یعنی من میتوانم به جرات عرض بکنم که زندگی ایشان از نظر کیفیت، هیچ فرقی با قبل از انقلاب نکرده است.
البته تعداد اولاد بیشتر شدهاند، عروس، داماد و نوه و یک مقدار فضای بیشتری لازم است اما کیفیت زندگی هیچ فرقی نکرده است، همان زندگی، همان خانه، همان امکاناتی که ایشان در دوره قبل از انقلاب در مشهد داشتند، ما شاهدیم الان همان وضعیت هست.
منبع: ویژه نامه «تداوم آفتاب» روزنامه جام جم مردادماه87 /:"احمد مروی" معاون ارتباطات حوزه ای دفتر مقام
اعتراف صریح رهنورد به ائتلاف با منافقین و بهاییها
همسر یکی از بازیگران فتنه حضور عناصر ضد دین و لائیک در فتنه سبز را تأیید کرد.
زهرا رهنورد که خود به بهانه ادعای فمینیستی با برخی از این عناصر مرتبط است در گفت وگو با سایت جرس تأیید کرد عناصر لائیک و ضد انقلاب در جریان متبوع وی حضور دارند.
جرس از وی پرسید «شما بارها تأکید کرده اید متکثر بودن جنبش را نقطه قوت آن می دانید. سوال این است که فصل مشترک میان گروه های مختلف اصلاح طلب و جنبش داخل کشور با برخی گروه های اپوزیسیون دیگری که باوری به چهارچوب های نظام و قانون اساسی و حتی دین ندارند، درکجاست؟» رهنورد در پاسخ گفت: در این شکی نیست که تکثر و تنوع مهمترین شاخصه جنبش سبز است. در دل جنبش از آدم های صددرصد مذهبی وجود دارد تا کسانی که به لحاظ اعتقادات مذهبی ضعیف و یا حتی لائیک هستند. با صداقت جور درنمی آید که حضور این افراد در جنبش سبز را انکار کرد. اما کف خواسته های همه نیروها و چهره های متفاوت با جنبش، آزادی، دموکراسی و احترام به حقوق شهروندی است. با واقعیت جنبش هم جور درنمی آید که همه را وادار کنیم که مثل هم فکر کنند.]![
وی توضیح نداد که «سقف» خواسته های مشترک آنها با جریان های ضد دین و ضد قانون اساسی کدام است؟ وی از طریق شبکه بی بی سی یکی از آغازکنندگان پروژه آمریکایی - انگلیسی القای تقلب در انتخابات بود.
اذعان رهنورد به همراهی جریان های لائیک و معارض با قانون اساسی و دین در حالی است که موسوی در طول حوادث یک سال گذشته خود یکی از مهره های جریان های ضد انقلاب در زمینه قانون شکنی، برپایی آشوب، حمایت از تروریست ها و محاربین، و حرمت شکنی علنی علیه قانون اساسی، انقلاب اسلامی، حضرت امام و عاشورای حسینی بود.