موسوی و تکرار سناریوهای سوخته
با آغاز سال نو، شور و نشاط جدیدی در کشور آغاز گردیده است که تلاش و همت و کار مضاعف را میتوان در رفتار مردم کوچه و بازار مشاهده نمود. در این میان سران فتنه گر مغموم سال 88 باز هم به جای همراهی با ملت تلاش نمودند تا بر ادعاهای واهی خود اصرار ورزیده و بعد از شکستهای مکرر از ملت و نقش بر آب شدن تمامی نقشه ها در سال گذشته، برای سال جدید نیز سناریوی جدیدی طرحریزی نمایند.
صدور پیام نوروزی و نامگذاری سال 89 به نام "سال صبر و استقامت"!؟ توسط موسوی را میتوان طنز آغازین سال نامید که نشان از شخصیت متوهم وی دارد. در این پیام وی با دفاع از عملکرد فتنه گرانه خود در سال گذشته برای سال جدید نیز راهکار ارائه می دهد.
راهکار اصلی فتنه گران در سال جدید تلاش برای کشاندن فتنه به دیگر شهرها و استانها و دیگر اقشار است. موسوی در این پیام می گوید: «در این شرایط جا دارد جنبش سبز اول فکر کند که دامنه امواج خود را به همه اقشار، قومیتها و استانها بکشاند»
موسوی همچنین در دیدار با اعضای سازمان مجاهدین انقلاب در مجلس ششم, به همین سیاست تاکید داشته و با تبیین مساله اعلام می دارد: «جنبش سبز باید با همه قشرهای اجتماعی پیوند خورد و مسائل آنها را مطرح کند. کارگران و معلمان و ... هدف جنبش سبز ایجاد زندگی بهتر برای همه و به ویژه اقشار فرودست و آسیب پذیر اجتماعی است. ما باید در جامعه از کارگران و کارآفرینان بطور توامان دفاع کنیم و اینکه منافع ایندو قشر بهم گره خورده و در تعامل مثبت با یگدیگر قرار دارد و اینکه تعامل سازنده این دو باعث پیشترفت و توسعه جامعه می شود . جامعه معلمان ما که قشر وسیعی را در برمی گیرد و نقشی مهم و سرنوشت ساز در حیات اجتماعی ما دارند مسائلشان باید مطرح و پیگیری شود ، و همینطور دیگر اقشار و گروهها .»
در نقد این سخنان باید گفت، امروز فتنه گران حتی در پایتخت نیز دارای پایگاه اجتماعی نبوده و چهره حقیقی آنها برای مردم تهران نیز علنی شده است که حضور میلیونی مردم در راهپیمایی 9 دیماه و 22 بهمن شاهدی بر این مدعاست. فتنهگران سبزپوش امروز حتی در میان اقشاری چون دانشجویان و دانشگاهیان که مدعی میشد پایگاه اصلی حمایت از آنها را تشکیل میدهند نیز از جایگاهی برخوردار نیستند و پایگاه آنها در میان اقشار تحصیلکرده نیز به شدت متزلزل شده است و در روز دانشجو (16 آذر) شاهد بودیم که دانشگاه نیز در تسخیر دانشجویان انقلابی قرار داشت. در این شرایط بغرنج، طرح "بسط اندیشه فتنه سبز" در دیگر شهرها و سایر اقشار ادعای گزافی بیش نیست که باز هم حکایت از چهره توهم آلود سران فتنه دارد.
در کنار راهکار فوق، سیاست تبلیغی "سیاه نمایی" و "اتهام زنی" بار دیگر در دستورکار مجدد فتنهگران قرار گرفته است. در پیام نوروزی موسوی آمده است: «دورنمای اقتصادی کشور دورنمای روشنی نیست و من از این مسئله خشنود نیستم. دوست میداشتم که علیرغم تمام مسائل و مشکلات یک کارآمدی را در نظام اجرایی برای حل مشکلات میدیدم ولی آن را نمیبینم. پیشبینی رشد اقتصادی در سال ??، رشد بسیار کمی است معنای این روند در کنار کاهش سرمایهگذاری، به معنای بیکاری و فقر وسیع است و انبوه قشرهای مستضعف و لاغر شدن طبقات میانی که پیش روی ما است. از طرف دیگر به دلیل نبود سیاستهای روشن، ماجراجویی و بیتدبیری وضعیت پیرامونی ما، وضعیت خوبی نیست و یک وضعیت تهدیدکننده علیه ما شکل گرفته است. ما بدترین حالت را در سیاست خارجی و روابط بینالملل داریم و به نظر میرسد سایر تحریمها و فشارهای بیشتری را شاهد باشیم.»
وی همچنین در اظهاراتش در میان جمعی از سیاسیون هوادار خود، بر همین ادعا تاکید داشته و تلاش دوباره دارد تا با سیاه نمایی کامل از وضعیت کشور، همه معضلات را به دولت احمدی نژاد حواله دهد! گویا کشور در دوران 24 ساله ریاست آقایان موسوی، هاشمی و خاتمی بر دولت، با هیچ مشکلی مواجه نبوده و به یکباره همه مشکلات با حضور احمدی نژاد عارض شده است!؟
موسوی که قریب به 20 سال در انفعال کامل بسر برده و از صحنه مشکلات ملت به دور بوده است، مدعی است: «تمام مسائل و مقولههایی که پایههای اعتبار و مشروعیت یک نظام را تشکیل میدهد در حال از بین رفتن است.» موسوی گویا فراموش کرده است که بخش عمدهای از بیاعتمادیهای فرضی که وی مدعی است، حاصل رفتار و اقدامات دوستان و همفکران وی در دولتهای پیشین است که قریب به دو دهه مناصب مختلف کشوری را برعهده داشتهاند. همچنین حضور مجدد وی در صحنه سیاست و خلق "فتنه سبز" نیز با هدف بیاعتماد سازی قابل تحلیل است!
موسوی در مسیر سیاه نمایی و القاء یاس به جامعه از دروغ پردازی، تحریف حقایق و اتهام زنی پروایی ندارد و مدعی میشود: «در جامعه ما زود سود بردن هدف شده چون امید به آینده نیست و بدلیل شرایط کسی بدنبال سرمایه گذاری تولیدی و دراز مدت و اشتغال پایدار نیست»
نامزد شکست خورده انتخابات، عداوت و کینه از احمدی نژاد را تا به آنجا ادامه میدهد که مدعی میشود: «در اجرای این طرح هدفمندی یارانهها و دعواهای جاری هم مسئله اصلی دولت اجازه گرفتن هزینه میلیاردها تومان برای جلب و خرید رای است و لاغیر!»
وی در جهت سیاه نمایی حتی آمارهای رسمی کشور را نیز زیر سوال می برد و در رفتاری عوام فریبانه مدعی میگردد: «همه نسبت به آمارهای رسمی اعلامی و اینکه نرخ تورم به 8/10 درصد در سال گذشته کاهش یافته است دچار تردید جدی شدهاند»
مروری بر اظهارات فوق عمق غرض ورزی و عداوت موسوی را که محصول شکست های پی در پی و بیاعتبار شدن روز افزون وی در نزد افکار عمومی است، برملا می سازد. بیان چنین سخنانی نه تنها مشکلی از مشکلات فتنه گران را حل نخواهد نمود، بلکه بر بیاعتباری آنها نزد اذهان عمومی خواهد افزود. واقعیت آن است که "سیاست سیاه نمایی"، حربه شکست خوردهای است که موسوی آن را در انتخابات 22 خردادماه آزموده است و تاکید دوباره به این سیاست سوخته نشان از مستاصل شدن این جریان برای ادامه حیات دارد.