موسوی و تکرار سناریوهای سوخته
با آغاز سال نو، شور و نشاط جدیدی در کشور آغاز گردیده است که تلاش و همت و کار مضاعف را میتوان در رفتار مردم کوچه و بازار مشاهده نمود. در این میان سران فتنه گر مغموم سال 88 باز هم به جای همراهی با ملت تلاش نمودند تا بر ادعاهای واهی خود اصرار ورزیده و بعد از شکستهای مکرر از ملت و نقش بر آب شدن تمامی نقشه ها در سال گذشته، برای سال جدید نیز سناریوی جدیدی طرحریزی نمایند.
صدور پیام نوروزی و نامگذاری سال 89 به نام "سال صبر و استقامت"!؟ توسط موسوی را میتوان طنز آغازین سال نامید که نشان از شخصیت متوهم وی دارد. در این پیام وی با دفاع از عملکرد فتنه گرانه خود در سال گذشته برای سال جدید نیز راهکار ارائه می دهد.
راهکار اصلی فتنه گران در سال جدید تلاش برای کشاندن فتنه به دیگر شهرها و استانها و دیگر اقشار است. موسوی در این پیام می گوید: «در این شرایط جا دارد جنبش سبز اول فکر کند که دامنه امواج خود را به همه اقشار، قومیتها و استانها بکشاند»
موسوی همچنین در دیدار با اعضای سازمان مجاهدین انقلاب در مجلس ششم, به همین سیاست تاکید داشته و با تبیین مساله اعلام می دارد: «جنبش سبز باید با همه قشرهای اجتماعی پیوند خورد و مسائل آنها را مطرح کند. کارگران و معلمان و ... هدف جنبش سبز ایجاد زندگی بهتر برای همه و به ویژه اقشار فرودست و آسیب پذیر اجتماعی است. ما باید در جامعه از کارگران و کارآفرینان بطور توامان دفاع کنیم و اینکه منافع ایندو قشر بهم گره خورده و در تعامل مثبت با یگدیگر قرار دارد و اینکه تعامل سازنده این دو باعث پیشترفت و توسعه جامعه می شود . جامعه معلمان ما که قشر وسیعی را در برمی گیرد و نقشی مهم و سرنوشت ساز در حیات اجتماعی ما دارند مسائلشان باید مطرح و پیگیری شود ، و همینطور دیگر اقشار و گروهها .»
در نقد این سخنان باید گفت، امروز فتنه گران حتی در پایتخت نیز دارای پایگاه اجتماعی نبوده و چهره حقیقی آنها برای مردم تهران نیز علنی شده است که حضور میلیونی مردم در راهپیمایی 9 دیماه و 22 بهمن شاهدی بر این مدعاست. فتنهگران سبزپوش امروز حتی در میان اقشاری چون دانشجویان و دانشگاهیان که مدعی میشد پایگاه اصلی حمایت از آنها را تشکیل میدهند نیز از جایگاهی برخوردار نیستند و پایگاه آنها در میان اقشار تحصیلکرده نیز به شدت متزلزل شده است و در روز دانشجو (16 آذر) شاهد بودیم که دانشگاه نیز در تسخیر دانشجویان انقلابی قرار داشت. در این شرایط بغرنج، طرح "بسط اندیشه فتنه سبز" در دیگر شهرها و سایر اقشار ادعای گزافی بیش نیست که باز هم حکایت از چهره توهم آلود سران فتنه دارد.
در کنار راهکار فوق، سیاست تبلیغی "سیاه نمایی" و "اتهام زنی" بار دیگر در دستورکار مجدد فتنهگران قرار گرفته است. در پیام نوروزی موسوی آمده است: «دورنمای اقتصادی کشور دورنمای روشنی نیست و من از این مسئله خشنود نیستم. دوست میداشتم که علیرغم تمام مسائل و مشکلات یک کارآمدی را در نظام اجرایی برای حل مشکلات میدیدم ولی آن را نمیبینم. پیشبینی رشد اقتصادی در سال ??، رشد بسیار کمی است معنای این روند در کنار کاهش سرمایهگذاری، به معنای بیکاری و فقر وسیع است و انبوه قشرهای مستضعف و لاغر شدن طبقات میانی که پیش روی ما است. از طرف دیگر به دلیل نبود سیاستهای روشن، ماجراجویی و بیتدبیری وضعیت پیرامونی ما، وضعیت خوبی نیست و یک وضعیت تهدیدکننده علیه ما شکل گرفته است. ما بدترین حالت را در سیاست خارجی و روابط بینالملل داریم و به نظر میرسد سایر تحریمها و فشارهای بیشتری را شاهد باشیم.»
وی همچنین در اظهاراتش در میان جمعی از سیاسیون هوادار خود، بر همین ادعا تاکید داشته و تلاش دوباره دارد تا با سیاه نمایی کامل از وضعیت کشور، همه معضلات را به دولت احمدی نژاد حواله دهد! گویا کشور در دوران 24 ساله ریاست آقایان موسوی، هاشمی و خاتمی بر دولت، با هیچ مشکلی مواجه نبوده و به یکباره همه مشکلات با حضور احمدی نژاد عارض شده است!؟
موسوی که قریب به 20 سال در انفعال کامل بسر برده و از صحنه مشکلات ملت به دور بوده است، مدعی است: «تمام مسائل و مقولههایی که پایههای اعتبار و مشروعیت یک نظام را تشکیل میدهد در حال از بین رفتن است.» موسوی گویا فراموش کرده است که بخش عمدهای از بیاعتمادیهای فرضی که وی مدعی است، حاصل رفتار و اقدامات دوستان و همفکران وی در دولتهای پیشین است که قریب به دو دهه مناصب مختلف کشوری را برعهده داشتهاند. همچنین حضور مجدد وی در صحنه سیاست و خلق "فتنه سبز" نیز با هدف بیاعتماد سازی قابل تحلیل است!
موسوی در مسیر سیاه نمایی و القاء یاس به جامعه از دروغ پردازی، تحریف حقایق و اتهام زنی پروایی ندارد و مدعی میشود: «در جامعه ما زود سود بردن هدف شده چون امید به آینده نیست و بدلیل شرایط کسی بدنبال سرمایه گذاری تولیدی و دراز مدت و اشتغال پایدار نیست»
نامزد شکست خورده انتخابات، عداوت و کینه از احمدی نژاد را تا به آنجا ادامه میدهد که مدعی میشود: «در اجرای این طرح هدفمندی یارانهها و دعواهای جاری هم مسئله اصلی دولت اجازه گرفتن هزینه میلیاردها تومان برای جلب و خرید رای است و لاغیر!»
وی در جهت سیاه نمایی حتی آمارهای رسمی کشور را نیز زیر سوال می برد و در رفتاری عوام فریبانه مدعی میگردد: «همه نسبت به آمارهای رسمی اعلامی و اینکه نرخ تورم به 8/10 درصد در سال گذشته کاهش یافته است دچار تردید جدی شدهاند»
مروری بر اظهارات فوق عمق غرض ورزی و عداوت موسوی را که محصول شکست های پی در پی و بیاعتبار شدن روز افزون وی در نزد افکار عمومی است، برملا می سازد. بیان چنین سخنانی نه تنها مشکلی از مشکلات فتنه گران را حل نخواهد نمود، بلکه بر بیاعتباری آنها نزد اذهان عمومی خواهد افزود. واقعیت آن است که "سیاست سیاه نمایی"، حربه شکست خوردهای است که موسوی آن را در انتخابات 22 خردادماه آزموده است و تاکید دوباره به این سیاست سوخته نشان از مستاصل شدن این جریان برای ادامه حیات دارد.
نگرانی فتنه گران از مرور حوادث تاریخ اسلام
یکی از مسائلی که فتنهگران را در این ایام رنج داده و گاه به شدت برآشفته و نگران ساخته است، تطبیق حوادث پس از انتخابات با ماجرای فتنه گرانی است که در تاریخ اسلام در برابر رهبری جامعه اسلامی بالاخص امیرمومنان علی(ع) قد علم کردند. این منطق مقایسهای که در ذهن عموم جامعه ما به عنوان یکی از مولفههای تحلیل و بررسی حوادث سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد، میزان صحیحی است که توسط بزرگ انقلاب اسلامی و در راس همه آنها حضرت امام خمینی(ره) مورد تائید و تاکید واقع شده است.
به عنوان نمونه حضرت امام در 23/9/58 در تبیین خط نفاق میگوید:«یک دستهای که در ظاهر اظهار اسلام میکنند، در ظاهر برای اسلام دعوت میکنند، در ظاهر حرف اسلام میزنند، قلمهایشان و قدمهایشان برای اسلام است، لکن زیر پرده با اسلام مخالفاند. مخالفت با اسلام میکنند در زیر پرده. با اینها باید چه بکنیم؟ کار با اینها بسیار مشکل است. و حل مسئله منافقین [دشوار است] پیغمبر اکرم هم نمیتوانست حل بکند. حضرت امیر هم گرفتار اینها بود و حلش نمیشد بکنی. حلش مشکل است!»
این مقایسه تاریخی که به خوبی میتواند ماهیت جریانهای ضدانقلاب بالاخص خط نفاق را بر ملا سازد، همواره با تعابیری دقیق و هنرمندانه، مورد استفاده اسلام شناس بزرگ زمانه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای قرار گرفته است. معظم له با اشراف کاملی که به حوادث تاریخی صدر اسلام داشته و اطلاعی که نسبت به پشت پرده فتنه گران امروز دارد، در آخرین سخنان خود در باشکوهترین نماز جمعه تاریخ اسلام در حرم مطهر حضرت امام(ره) به مقایسه فتنه اخیر و فتنه های زمانه امیرالمومنین(ع) از جمله حوادث جنگ جمل با محوریت طلحه و زبیر پرداختند که این مقایسه به شدت خشم سران فتنه را به همراه داشته است، به نحوی که در یک اقدام هماهنگ، به این بخش از سخنان معظم له هجمه کردهاند.
موسوی در بیانیه اخیر خود بعد از نماز جمعه مینویسد: «در همین مراسم مختصر قابل انتظار بود که به بیان چند خصوصیت اخلاقی امام بسنده شود و از احترام ایشان به رای مردم و نگاه ایشان که مجلس را را در راس امور مینشاند، سخنی به میان نیاید و باز طبیعی بود که از تاثیرات ایشان بر خطر تحجر و خود رایی در آینده انقلاب غفلت شود و برخلاف خاکساری ایشان در مقابل معصومان علیهم السلام، عدهای در حد امیرمومنان و معصومین برکشیده شوند و عدهای نیز که مخالف تخلف، دروغ، فساد و خروج از قانون اساسی و به افلاس کشیده شدن کشور به دلیل سیاستهای من در آوردی بودند، در مقابل قرار داده شوند. داوری درباره این شیوه قیاس و مواجهه با تاریخ با مورخان فرهیخته و سیاستمداران آگاه و اصولیان فاضل است و تنها به این نکته بسنده میکنم که کشتار و حبسهای اخیر ناشی از چنین برداشتهایی از تاریخ و فقه و اصول است و باید دید که نظر مراجع بزرگ از چنین استنباطهایی با توجه به مصداقهای عملی و نتایج آن چیست؟»
شیخ بیسواد فتنه که آشنایی چندانی با مسایل اسلامی نداد و بطریق اولی از مسایل تاریخی سر در نمیآورد نیز از قافله جانمانده و با زبان طعن به نقد بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پرداخته و در عباراتی که معلوم نیست چه کسی برای وی تنظیم کرده مینویسد: «آری امروز جریانی با تمسّک به جملهای از امام که در مقام رحمت و رأفت وگذشت و چشم پوشی از لغزشهای گذشته و استفاده از نیروهای کارآمد فرمود که "میزان حال فعلی افراد است" تمامی یاران و نزدیکان امام را طلحه ها و زبیرهای زمان قلمداد کرده در حالی که بهتر است حوادث صدر اسلام را از روز ارتحال پیامبر اکرم و مراسم تشییع و تدفین آن حضرت و دادخواهی تنها یادگارش فاطمه زهرا(س) و جلوگیری از ایراد خطبه آن حضرت در مسجد پیغمبر تحلیل شود و شاید بدین نتیجه رسید که حوادث بعدی از جمله تبعید شدن ابوذر غفاری و ماجرای طلحه و زبیر ریشه در آن زوایای انحرافی اولیه دارد.»
قلم بدستان مزدور این جریان نیز ساکت ننشسته و وارد این معرکه شدند که از آن جمله به میتوان یادداشتی با عنوان "مراقب مروان بن حکم باشیم" به قلم عطاالله مهاجرانی اشاره کرد که در سایت ضدانقلابی "جرس" درج شده است. در نقد و بررسی این نوشته ها توجه به موارد زیر ضروری است:
1- در مورد تحلیل تاریخی مسایل صدر اسلام و دشمنان امیرالمومنین و تطبیق آن با فتنهای که وی سردمدار آن بوده باید گفت، همانطور که خود اشاره کردهاید، بهتر است آقای مهندس! که بیشتر با معماری و نقاشی سرکار داشته تا با مسایل تاریخی!؟ و شیخ بیسواد! کار را بدست کارشناسان و اهل فن تاریخ بسپارند و در برابر مرجع عالیقدر جهان اسلام و مفسر بزرگ نهج البلاغه که سالها به شرح و تفسیر آن مشغول بوده و کارشناس برجسته تاریخ اسلام که آثار بدیع و متعددی درباره تحلیل نهضت سیاسی ائمه اطهار(ع) به جای گذاشتهاند، زانوی تلمذ زده و سر تسلیم فرود آرند!
2- در مقایسه زمانه ما با روز ارتحال پیامبر و حوادث پس از آن نیز باید گفت هرچند بعد از وفات رسول گرامی اسلام حکومت در اختیار جانشین برحقش حضرت علی(ع) قرار نگرفت و زمینه انحراف از آرمانهای نهضت پیامبر(ص) فراهم آمد، اما تقدیر الهی چنین بود که تداوم نهضت خمینی کبیر(ره) با انتخاب و اجماع مطلق خبرگان ملت، بدست شاگرد خلف ایشان حضرت آیت الله خامنهای قرار گیرد که بطریق اولی از فتنه گرانی چون موسوی و کروبی و ... به امام نزدیکتر بودند و همه به یاد دارند که بیت امام و یادگار ایشان - مرحوم سید احمد - خود از پیشگامان بیعت با ایشان بودند.
3- تلاش زیرکانه کروبی برای تحریف سخنان حضرت امام نیز جای تامل دارد. وی تلاش دارد تعبیر "میزان حال فعلی افراد است" را در مورد افرادی صادق بداند که در گذشته از لغزشهایی برخوردار بوده و امروز توبه کرده و به انقلاب پناه آوردهاند! در حالی که دقت در تعبیر امام به خوبی نشان میدهد که این عبارات در شان دغلبازانی چون موسوی و کروبی و برخی همراهان آنها ایراد گردیده که اتفاقا از سوابق مثبتی برخوردار بودند و امروز در گردشی 180 درجه، در برابر نظام اسلامی قرار گرفته اند! حضرت امام(ره) در آخرین فراز وصیتنامه سیاسی - الهی خود میفرماید: «من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نمودهام، که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار مینمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هرکس حال فعلی او است.»
4- فتنهگران چه بخواهند و چه نخواهند امروز به عنوان طلحه و زبیرهای زمانه ما شناخته شدهاند که بر علیه حکومت اسلامی خروج کردهاند. تامل در تاریخ زندگانی سیاسی امیرالمومنین(ع) به خوبی نشان میدهد که چگونگی آنهایی که در برابر رهبری الهی در حکومت اسلامی قد برافراشتند و مشغول به توطئه شدند، در برابر شمشیر سپاهیان اسلام تاب نیاوردند و دهها هزار نفر از آنان در طول 5 سال حکومت علوی به درک واصل شدند.
نگرانی فتنه گران از مرور حوادث تاریخ اسلام
یکی از مسائلی که فتنهگران را در این ایام رنج داده و گاه به شدت برآشفته و نگران ساخته است، تطبیق حوادث پس از انتخابات با ماجرای فتنه گرانی است که در تاریخ اسلام در برابر رهبری جامعه اسلامی بالاخص امیرمومنان علی(ع) قد علم کردند. این منطق مقایسهای که در ذهن عموم جامعه ما به عنوان یکی از مولفههای تحلیل و بررسی حوادث سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد، میزان صحیحی است که توسط بزرگ انقلاب اسلامی و در راس همه آنها حضرت امام خمینی(ره) مورد تائید و تاکید واقع شده است.
به عنوان نمونه حضرت امام در 23/9/58 در تبیین خط نفاق میگوید:«یک دستهای که در ظاهر اظهار اسلام میکنند، در ظاهر برای اسلام دعوت میکنند، در ظاهر حرف اسلام میزنند، قلمهایشان و قدمهایشان برای اسلام است، لکن زیر پرده با اسلام مخالفاند. مخالفت با اسلام میکنند در زیر پرده. با اینها باید چه بکنیم؟ کار با اینها بسیار مشکل است. و حل مسئله منافقین [دشوار است] پیغمبر اکرم هم نمیتوانست حل بکند. حضرت امیر هم گرفتار اینها بود و حلش نمیشد بکنی. حلش مشکل است!»
این مقایسه تاریخی که به خوبی میتواند ماهیت جریانهای ضدانقلاب بالاخص خط نفاق را بر ملا سازد، همواره با تعابیری دقیق و هنرمندانه، مورد استفاده اسلام شناس بزرگ زمانه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای قرار گرفته است. معظم له با اشراف کاملی که به حوادث تاریخی صدر اسلام داشته و اطلاعی که نسبت به پشت پرده فتنه گران امروز دارد، در آخرین سخنان خود در باشکوهترین نماز جمعه تاریخ اسلام در حرم مطهر حضرت امام(ره) به مقایسه فتنه اخیر و فتنه های زمانه امیرالمومنین(ع) از جمله حوادث جنگ جمل با محوریت طلحه و زبیر پرداختند که این مقایسه به شدت خشم سران فتنه را به همراه داشته است، به نحوی که در یک اقدام هماهنگ، به این بخش از سخنان معظم له هجمه کردهاند.
موسوی در بیانیه اخیر خود بعد از نماز جمعه مینویسد: «در همین مراسم مختصر قابل انتظار بود که به بیان چند خصوصیت اخلاقی امام بسنده شود و از احترام ایشان به رای مردم و نگاه ایشان که مجلس را را در راس امور مینشاند، سخنی به میان نیاید و باز طبیعی بود که از تاثیرات ایشان بر خطر تحجر و خود رایی در آینده انقلاب غفلت شود و برخلاف خاکساری ایشان در مقابل معصومان علیهم السلام، عدهای در حد امیرمومنان و معصومین برکشیده شوند و عدهای نیز که مخالف تخلف، دروغ، فساد و خروج از قانون اساسی و به افلاس کشیده شدن کشور به دلیل سیاستهای من در آوردی بودند، در مقابل قرار داده شوند. داوری درباره این شیوه قیاس و مواجهه با تاریخ با مورخان فرهیخته و سیاستمداران آگاه و اصولیان فاضل است و تنها به این نکته بسنده میکنم که کشتار و حبسهای اخیر ناشی از چنین برداشتهایی از تاریخ و فقه و اصول است و باید دید که نظر مراجع بزرگ از چنین استنباطهایی با توجه به مصداقهای عملی و نتایج آن چیست؟»
شیخ بیسواد فتنه که آشنایی چندانی با مسایل اسلامی نداد و بطریق اولی از مسایل تاریخی سر در نمیآورد نیز از قافله جانمانده و با زبان طعن به نقد بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پرداخته و در عباراتی که معلوم نیست چه کسی برای وی تنظیم کرده مینویسد: «آری امروز جریانی با تمسّک به جملهای از امام که در مقام رحمت و رأفت وگذشت و چشم پوشی از لغزشهای گذشته و استفاده از نیروهای کارآمد فرمود که "میزان حال فعلی افراد است" تمامی یاران و نزدیکان امام را طلحه ها و زبیرهای زمان قلمداد کرده در حالی که بهتر است حوادث صدر اسلام را از روز ارتحال پیامبر اکرم و مراسم تشییع و تدفین آن حضرت و دادخواهی تنها یادگارش فاطمه زهرا(س) و جلوگیری از ایراد خطبه آن حضرت در مسجد پیغمبر تحلیل شود و شاید بدین نتیجه رسید که حوادث بعدی از جمله تبعید شدن ابوذر غفاری و ماجرای طلحه و زبیر ریشه در آن زوایای انحرافی اولیه دارد.»
قلم بدستان مزدور این جریان نیز ساکت ننشسته و وارد این معرکه شدند که از آن جمله به میتوان یادداشتی با عنوان "مراقب مروان بن حکم باشیم" به قلم عطاالله مهاجرانی اشاره کرد که در سایت ضدانقلابی "جرس" درج شده است. در نقد و بررسی این نوشته ها توجه به موارد زیر ضروری است:
1- در مورد تحلیل تاریخی مسایل صدر اسلام و دشمنان امیرالمومنین و تطبیق آن با فتنهای که وی سردمدار آن بوده باید گفت، همانطور که خود اشاره کردهاید، بهتر است آقای مهندس! که بیشتر با معماری و نقاشی سرکار داشته تا با مسایل تاریخی!؟ و شیخ بیسواد! کار را بدست کارشناسان و اهل فن تاریخ بسپارند و در برابر مرجع عالیقدر جهان اسلام و مفسر بزرگ نهج البلاغه که سالها به شرح و تفسیر آن مشغول بوده و کارشناس برجسته تاریخ اسلام که آثار بدیع و متعددی درباره تحلیل نهضت سیاسی ائمه اطهار(ع) به جای گذاشتهاند، زانوی تلمذ زده و سر تسلیم فرود آرند!
2- در مقایسه زمانه ما با روز ارتحال پیامبر و حوادث پس از آن نیز باید گفت هرچند بعد از وفات رسول گرامی اسلام حکومت در اختیار جانشین برحقش حضرت علی(ع) قرار نگرفت و زمینه انحراف از آرمانهای نهضت پیامبر(ص) فراهم آمد، اما تقدیر الهی چنین بود که تداوم نهضت خمینی کبیر(ره) با انتخاب و اجماع مطلق خبرگان ملت، بدست شاگرد خلف ایشان حضرت آیت الله خامنهای قرار گیرد که بطریق اولی از فتنه گرانی چون موسوی و کروبی و ... به امام نزدیکتر بودند و همه به یاد دارند که بیت امام و یادگار ایشان - مرحوم سید احمد - خود از پیشگامان بیعت با ایشان بودند.
3- تلاش زیرکانه کروبی برای تحریف سخنان حضرت امام نیز جای تامل دارد. وی تلاش دارد تعبیر "میزان حال فعلی افراد است" را در مورد افرادی صادق بداند که در گذشته از لغزشهایی برخوردار بوده و امروز توبه کرده و به انقلاب پناه آوردهاند! در حالی که دقت در تعبیر امام به خوبی نشان میدهد که این عبارات در شان دغلبازانی چون موسوی و کروبی و برخی همراهان آنها ایراد گردیده که اتفاقا از سوابق مثبتی برخوردار بودند و امروز در گردشی 180 درجه، در برابر نظام اسلامی قرار گرفته اند! حضرت امام(ره) در آخرین فراز وصیتنامه سیاسی - الهی خود میفرماید: «من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نمودهام، که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار مینمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هرکس حال فعلی او است.»
4- فتنهگران چه بخواهند و چه نخواهند امروز به عنوان طلحه و زبیرهای زمانه ما شناخته شدهاند که بر علیه حکومت اسلامی خروج کردهاند. تامل در تاریخ زندگانی سیاسی امیرالمومنین(ع) به خوبی نشان میدهد که چگونگی آنهایی که در برابر رهبری الهی در حکومت اسلامی قد برافراشتند و مشغول به توطئه شدند، در برابر شمشیر سپاهیان اسلام تاب نیاوردند و دهها هزار نفر از آنان در طول 5 سال حکومت علوی به درک واصل شدند.
در روز 25 خرداد میشد از این موقعیت استفاده کرد و ایران و جمهوری اسلامی را وارد فضای تازهای کرد! خاتمی رسما رهبری جنبش سبز را برعهده گرفت.پس از اختلاف میان کروبی و موسوی و خاتمی بر سر تعیین مواضع، اخبار و تحلیل های آشکار نشان می دهد که موسوی و کروبی پذیرفتند که با عقب نشینی از برخی خواسته های خود، رهبری بخشی از بدنه جریان سبز را به خاتمی واگذار کنند و از ظرفیت خاتمی و مجموعه گروههای وابسته به بنیاد باران بیشترین استفاده را ببرند.
به گزارش جهان آخرین اختلاف خاتمی با موسوی و کروبی مربوط می شود به راه پیمائی 22 و 25 خرداد، که خاتمی صراحتا با برگزاری راه پیمائی مخالفت کرده بود و موسوی و کروبی را تهدید کرد که در صورن برگزاری چنین مراسمی طی بیانیه ای راه خود را از ایندو جدا می کند.
موسوی و بعد از او کروبی پذیرفتند که باید مطالبات خود را از طرق مدنی دنبال کنند و به خیابان کشیدن مردم هزینه های زیادی برای طرفداران خود دارند.از اینرو روز گذشته موسوی در بیانیه ای رسما با عقب نشینی از کف خیابان ها، منشور جدیدی برای رفتار های اپوزیسیون قانونی و مدنی تدوین و ارائه کرد.
به این ترتیب خاتمی که تا به امروز نسبت به رفتار کروبی و موسوی انتقاد داشت، پس از به کرسی نشاندن حرف خود رسما وارد بازی شد.
وی که تا پیش از این از عنوان جنبش سبز و یا صراحتا تقلب اسم نبرده بود در سالگرد راه پیمائی 25 خرداد در میان جمعی از جوانان اصلاح طلب به بیان مطالبات جنبش سبز پرداخت و پس از ماهها در نقش رهبری سبزها وارد شد و سخنان ساختار شکنانه به زبان آورد.اگر چه بسیاری از آگاهان سیاسی معتقدند که یکی از نقاط ضعف خاتمی، ترس وی است و بدون شک او با اولین واکنش نظام به سخنانش عقب نشینی می کند و مجددا چند به لاک خود فرو می رود.
در همین رابطه خاتمی در دیدار با اعضای شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی با اشاره به راه پیمائی طرفداران موسوی برای اعتراض به نتایج انتخابات در 25 خرداد 88 گفت: 25خرداد روز بزرگی است چرا که این روز نسبتی با انتخاب و انتخابات دارد.
وی ادامه داد: 25 خرداد یکی از روزهای با شکوه حضور خود جوش انبوه مردم در عرصه، با مدنیترین شیوهای که ما بتوانیم آن را تصور کنیم است و نشانه رشد کشور ماست که با کمال آرامش و بدون تنشی، بدون سازماندهی این جمعیت به صحنه آمد و حضور رشیدانه خود را اعلام کرد.
وی اظهار داشت: در روز 25 خرداد میشد از این موقعیت استفاده کرد و ایران و جمهوری اسلامی را وارد فضای تازهای کرد که با حضور و محوریت مردم و اعتماد به آنها بتوانیم به سوی قلههای پیشرفت حرکت بکنبم که متاسفانه اینگونه نشد و برخوردهای نامناسبی صورت گرفت که ما هنوز هم ما داریم تاوان این مساله را میدهیم.
انقلاب رنگی یا کودتای مخملی از شیوه های براندازی نرم و نوعی سرنگون کردن حاکمیت و جابه جایی قدرت به وسیله تحولات سیاسی است که به شیوه های آرام و مسالمت آمیز جلوه گر شده است و از شیوه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی نیز بهره میگیرد.
تفاوت این انقلاب های رنگی با جنبش های اجتماعی در آن است که جنبش های اجتماعی نوعی حرکتی طبیعی است که مبتنی بر نیازهای اجتماع شکل می گیرد و در آن حرکت از پائین به بالا یعنی از توده ها آغاز شده و به تدریج با انسجام یابی حرکت و مشخص شدن رهبری و شعارهای جنبش شکل جدی به خود می گیرد.
اما انقلابها یا کودتاهای رنگین حرکتهایی مصنوعی و طراحی شده از بالا به پائین است که توسط احزاب و گروههای سیاسی طراحی گردیده و برای تحقق اهدافی مشخص که اغلب کسب قدرت است, به بسیج توده ها دست زده و آنها را از طریق ابزارهای رسانه ای به عرصه خیابانها میکشاند.
فرضیه مورد بررسی در مجموعه های مدون شده آن است که آنچه توسط جریانی خاص تحت عنوان "موج سبز" در انتخابات دهم ریاست جمهوری شکل گرفت و فردای آن, با حرکت در مسیر نافرمانی مدنی و طرح ادعای تقلب در انتخابات، خواستار ابطال آن گردید، حرکتی مهندسی شدهی از بالا به پائین و مبتنی بر خواست یک جریان سیاسی برای ساختار شکنی و رسیدن به قدرت از طریق غیرقانونی بود که می توان نام "کودتای مخملین" را بر آن نهاد.
بهترین سرآغاز برای سناریو کودتای مخملین بزنگاههای انتخاباتی است. این سناریو که در کشورهایی چون گرجستان, اوکراین و قرقیزستان به خوبی صورت پذیرفت نیز حول محور انتخابات ظهور و بروز یافت. در جمهوری اسلامی با شکست جریان دوم خرداد در سوم تیرماه 1384 و اقبال مردمی به کاندیدای اصولگرا آقای دکتر احمدی نژاد، جریانی که تداوم و استمرار خط و مشی دولت نهم را به معنای "مرگ سیاسی" خود میدید, بر آن شد تا با تمام توان برای فتح انتخابات دهم ریاست جمهوری خود را تدارک ببیند. این جریان در سطحی کلان اهداف ساختارشکنانه دیگری را نیز دنبال میکرد که پیش از این توسط یکی از نظریه پردازان این جریان (اکبر گنجی) در غالب "مانیفست جمهوری خواهی" تدوین گردیده بود. گنجی در جزوه مذکور که هیچگاه توسط اعضای اصلی جریان دوم خرداد محتوای آن به نقد کشیده نشد, فرآیند سکولاریزاسیون و حذف اسلامیت از جمهوریت را پیش بینی نموده بود.
از طرفی دیگر نظام استکباری غرب و در راس آن آمریکا نیز تداوم گفتمان دولت اصولگرا در سیاست خارجه و موفقیتهای داخلی احمدی نژاد در اداره کشور را نوعی خطر جدی برای تحقق سیاستهای تجاوزطلبانه خود میدید و از مدتها قبل براندازی دولت نهم و روی کار آوردن دولتی همسو با مواضع غرب در دوره دهم ریاست جمهوری را پیگیری میکرده است. از سویی دیگر غرب در سیاستی کلان تر, سه دهه است که در تلاش برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی است و در این زمینه از همه ابزارهای موجود بهره جسته است.
به هر حال این "وحدت نظر" بین جریان دوم خرداد و بیگانگان در سطح خرد و کلان به تدریج به "وحدت رویهای شوم" مبدل گردید و نطفه سیاست "عبور از احمدی نژاد" در سطح خرد و "سناریوی براندازی نظام سیاسی و کودتای مخملین" در سطح کلان, در قالب "فتنه سبز" منعقد شد.
بررسی ابعاد مختلف این سناریو موضوعی است که مجموعه 3جلدی "گذر از فتنه 88" به آن اختصاص یافته است. جلد اول این مجموعه 3 جلدی در 3 فصل و 15 گفتار منتشر گردیده و جلد دوم و سوم آن نیز تا مردادماه 1389 منتشر خواهد شد.
فهرست جلد اول بدین شرح است:
گفتار اول: آرایش جریانها و گروههای سیاسی در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری
گفتار دوم: روند شکل گیری انتخابات دهم ریاست جمهوری
گفتار سوم: نامزدهای انتخابات دهم ریاست جمهوری
گفتار چهارم: تبلیغات نامزدها در رسانه ملی
گفتار پنجم: چیستی انقلابهای رنگین
گفتار ششم: پیشینه انقلابهای رنگین
گفتار هفتم: بنیادهای طراح و حامی کودتای مخملین
گفتار هشتم: جزوات آموزشی کودتای مخملین
گفتار نهم: ابعاد مختلف سناریوی کودتای سبز
گفتار دهم: حوادث پس از 22 خرداد
گفتار یازدهم: آیا انتخابات دارای مشکل بود؟
گفتار دوازدهم: اقدامات سران خارج نشین کودتای سبز
گفتار سیزدهم: رفتار شناسی غرب در انتخابات ایران
گفتار چهاردهم: دادگاه رسیدگی به پرونده اغتشاشگران
گفتار پانزدهم: ادعاهای دروغین کروبی
* * * *
کتاب «گذر از فتنه88» در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران،
در غرفه نشر اعتدال (راهرو 6 – غرفه 11) در معرض دید مخاطبین قرار گرفته است.
این کتاب محصول کار جمعی است که اینجانب به عنوان مسئول تدوین نهایی کار، افتخار مدیریت این پروژه را داشتهام. و آن را تقدیم میکنم به همه مجاهدین فی سبیل الله در عرصه جنگ نرم که خواب را از چشمان فتنه گران داخلی و خارجی ربوده اند.
بیانیه هیئت داوران بخش نشریات الکترونیکی چهارمین دوره جشنواره نشریات بسیج
امروز اینترنت و ماهواره و وسایل ارتباطی بسیار متنوعی وجود دارد و حرف ، آسان به همه جای دنیا می رسد. میدان افکار مردم و مؤمنین ، عرصه ی کارزار تفکرات گوناگون است . امروز ما در یک میدان جنگ و کارزار حقیقی فکری قرار داریم . این کارزار فکری به هیچ وجه به زیان ما نیست، به سود ماست . اگر وارد این میدان بشویم و آن چه را که نیاز ماست – از مهمات تفکر اسلامی و انبارهای معارف الهی و اسلامی – بیرون بکشیم و صرف کنیم ، قطعا برد با ماست ؛ لیکن مسئله این است که ما باید این کار را بکنیم " .
" ازبیانات مقام معظم رهبری در جمع طلاب کرمان"
بی شک، تقویت ، توسعه و پاسداری از ارزشهای انقلاب اسلامی و فرهنگ و تفکر بسیجی در عرصه ی داخلی و نیز بین المللی تحقق نخواهد پذیرفت ، مگر به همت والای بسیجیان و در این راستا قلم های سرشار از معرفت و دانش بسیجیان می تواند به عنوان یکی از کارآمدترین ابزارها در این فضا مورد استفاده قرار گیرد.
هیئت داوران انتخاب وبلاگ های برتر چهارمین دوره ی جشنواره نشریات بسیج ، ضمن قدردانی از مسئولین جشنواره برای گنجاندن بخش ویژه ی نشریات الکترونیکی در این دوره ، تصریح می کند که با در نظر گرفتن محتوای غنی فرهنگ بسیج ، حضور فعال ، چشم گیر و مستمر وبلاگ نویسان بسیجی در این عرصه ، بایستی با عزم جدی و عالی ایشان همراه شد.
این جشنواره می تواند به منظور هدف مند کردن فعالیت رسانه ای وبلاگ نویسان بسیجی، زمینه های لازم را برای نشر فرهنگ و تفکر بسیجی در فضای اینترنت فراهم نماید. این مهم ، مستلزم ایجاد تعاملی سازنده تر، میان وبلاگ نویسان بسیجی و مدیران فرهنگی بسیج است.
هیئت داوران، از میان وبلاگ های شرکت کننده 6 وبلاگ برتر را انتخاب و به شرح ذیل اعلام می دارد.
- رتبه ششم :
هیئت داوران، به خاطر انتخاب فضای وبلاگ نویسی، برای نشر عقاید دینی و ورود به کارزار فکری مورد اشاره ی مقام معظم رهبری از سوی طلاب علوم دینی ، وبلاگ " طلب وصل " را به نویسندگی گروه ره پویان وصال از شیراز ، حائز رتبه ششم اعلام می کند.
- رتبه پنجم :
هیئت داوران، به خاطر برخورداری از کلام شیوا و معرفی ادبیات متعهد به ارزشهای بسیج و انقلاب اسلامی ، وبلاگ " به استخوان تو خشنودم " به نویسندگی آقای آرش علیزاده را حائز رتبه ی پنجم می داند.
- رتبه چهارم:
هیئت داوران، به خاطر بیان شیرین و بی تکلف ، استفاده از روشهای تازه و تاثیر گذار تبلیغ دینی، و نیز درک اهیمیت حضور پر نشاط روحانیت در عرصه وبلاگ نویسی ارزشی ، وبلاگ " خاطرات باور نکردنی یک حاج آقا " به نویسندگی حجت الاسلام مسلم داوودی نژاد را شایسته رتبه چهارم می شناسد.
- رتبه سوم:
هیئت داوران، به خاطر حضور فعال ، جدی ، پرسابقه و اهتمام در جهت راه اندازی و مدیریت یک وبلاگ حرفه ای ارزشی، و عرضه ی تصویر و صوت برای استفاده سایر کاربران ، وبلاگ " بچه های قلم " به نویسندگی آقای مهدی نیکخواه را به عنوان رتبه سوم اعلام می کند.
- رتبه دوم:
هیئت داوران، به خاطر پرداختن به موضوعات سیاسی، با بیانی جدی و تحلیلی، در نگاهی عمیق به تاریخ و فلسفه ی انقلاب اسلامی ، وبلاگ " بیم موج" به نویسندگی آقای مهدی سعیدی را لایق رتبه دوم معرفی می کند.
- رتبه اول:
هیئت داوران، به خاطر استفاده ی مؤثر از وبلاگ و امکانات آن، در انتشار مقالات تحقیقی پیرامون اهداف و ارزش های فرهنگ بسیجی ، و نیز نوآوری در نحوه ی ارائه و جذابیت بصری مطلوب ، وبلاگ " مردان خورشید" به نویسندگی آقای حجت توقعی را حائز رتبه ی اول اعلام می کند.
هیئت داوران:
مهندس محمد مهدی کارگر مهندس مهدی حق وردی طاقانکی