خبرگزاری فارس: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی بحران کمبود برق در تابستان سال جاری را پیشبینی و راهکارهایی برای مقابله با آن ارائه کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از روابط عمومی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، این مرکز پس از بررسی بحران کمبود برق در تابستان سال جاری (1389)، نظر خود را در این باره اعلام و راهکارهایی را برای مقابله با آن ارائه کرد.
دفتر مطالعات انرژی صنعت و معدن این مرکز با اشاره به خاموشیهای گسترده برق در سال 1387 و به صورت مقطعی و پراکنده در سال 1388 افزود: نتایج زیان بار قطعی برق در رابطه با صنایع، خدمات و رفاه عمومی، ضرورت توجه بیشتر به توازن در تولید و مصرف را ایجاب میکند.
مرکز پژوهشها اضافه کرد: بر اساس برآوردهای صورت گرفته فاصله میزان تولید تا نیاز مصرف در تابستان سال 1389 حداقل معادل 1000 مگاوات بوده است که این کمبود با مدیریت در طرف عرضه و مدیریت در طرف تقاضا از هم اکنون قابل جبران است.
به این ترتیب که در طرف عرضه، باید همه واحدهای نیروگاهی حرارتی وعده داده شده در گزارشهای وزارت نیرو مورد بهرهبرداری قرار گیرند و در همین حال تعمیرات دورهای واحدهای حرارتی، بازسازی نیروگاهی، ذخیره آب سدها، تبدیل نیروگاههای بخاری و گازی به سیکل ترکیبی نیز به موقع انجام شوند.
همچنین در طرف تقاضا، اعمال مدیریت (محدودیت بار صنایع با شدت انرژی بالا)، مدیریت مصرف در بخش خدمات، مدیریت بر مصارف عمومی، مدیریت بر مصارف کشاورزی، ادامه توزیع لامپ کم مصرف، اطلاعرسانی در رسانه ملی و اختصاص یک ایستگاه رادیویی یا تلویزیونی در مواقع اضطراری برای پخش پیامهای این بخش نیز باید مورد توجه تصمیمگیران و مجریان امور قرار گیرد.
مرکز پژوهشها اضافه کرد: سابقه 40 ساله صنعت برق در کشور تقریباً این موضوع را نشان داده است که گرچه در بعضی از سالها رشد مصرف برق تا 10 درصد هم افزایش یافته ولی لازم است رشد 5/7 درصدی سالانه مصرف برق پیوسته به عنوان اصلی در سیاستگذاریهای آتی مسئولین در نظر گرفته شود، هر چند در صورت تغییر برنامههای آتی و سند چشمانداز این میزان نیز باید تغییر کند.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: توجه به عوامل بحرانزای صنعت برق کشور، دستاندرکاران این بخش را در سیاستگذاریهای کلان و منطقی آتی، کارآتر و موفقتر خواهد ساخت.
به گزارش خبرنگار سیاسی جهان زهرا رهنورد پیش از این همراهان و نزدیکان خود را به استفاده از هنر برای حمایت از جریان فتنه تشویق کرده بود و خود نیز بزودی و در مراسمی رسمی از 3 تابلو نقاشی اش پرده می دارد.
وی اخیرا اقدام به تهیه سه تابلوی نقاشی با عنوان های "روز وحشت در چشمان ندا"، "ما بی شماریم" و "شهدای عاشورا" کرده و قصد دارد در روزهای آینده این تابلوها را رونمایی کند.
همچنین مجسمه ای نیز تحت عنوان "شهدای عاشورا" توسط وی ساخته شده است.
به گزارش خبرنگار جهان، روز گذشته علیرضا افتخاری خواننده متعهد و انقلابی کشور که نسبت به رئیس جمهور اظهار علاقه می کرد گفت: این حرف را از روی خودستایی و تکلف نمی گویم، بلکه از دلم برخاسته و حرف دل من است.
«بالاترین» سایت وابسته به رژیم صهیونیستی با انتقاد از علیرضا افتخاری نوشت که او نیز به کودتاگران پیوسته است و از این پس کاست های او را باید شکست.
دنباله ها هم در لینک های مجزا افتخاری را مورد حمله قرار داد و وی را با این بهانه که نسبت به رئیس جمهور ایران اظهار علاقه کرده است شدیدا ًمورد هتاکی قرار داد.
ماجرای حمایت مالی از سران فتنه
کودتای مخملین سبزپوشان در سال 1388 با حمایت همه جانبه استکبار جهانی کلید خورد، به نحوی که رسانههای بیگانه و به تریبون تمام عیار حمایت از کودتاگران سبزپوش درآمدند و مسئولین بلندپایه کشورهای غربی با صراحت از موسوی و کوربی حمایت کردند، حتی دخالت برخی سفارتخانه های خارجی نیز در آشوبهای خردادماه آشکار شد.
این گونه دخالت بیگانگان در انتخابات یک کشور را میتوان در اوکراین، گرجستان، قرقیزستان و دیگر کشورهای که سناریوی کودتای مخملین در آنجا کلید خورده است مشاهده نمود. بعد از پیروزی کودتای مخملین در این کشورها بود که اسناد حمایت همه جانبه (سیاسی، رسانه ای، مالی) غرب از کودتاگران در این کشورها آشکار گردید و مشخص شد که بدون این حمایتها تحقق این سناریو امکان پذیر نبوده است.
حمایت مالی مراکز طراح کودتاهای مخملین که در پشت صحنه آنها افرادی چون جورج سوروس حضور دارند، از کودتاگران، جزئی از اقدامات غرب بود که با صراحت بدان اعتراف کرده و در جزوات راهبردی منتشره آن را جزئی از مقدمات موفقیت کودتای مخملین دانستهاند. البته طبیعی است که این اطلاعات در صورت پیروزی آشکار گردد و در صورت ناکامی، برای حفظ ایادی داخلی، بخش عمده ای از اطلاعات پشت پرده مخفی باقی بماند.
در این میان سخنان اخیر آقای جنتی مبنی بر وجود اسنادی که بر حمایت مالی آمریکا از سران فتنه حکایت دارد، جریان فتنه را برآشفته و حملات شدیداللحنی را علیه ایشان به همراه داشته است. فتنه گران خبر حمایت مالی آمریکا از سران فتنه را کذب دانسته و خواستار برخورد قضایی با ناقل خبر شده اند. در مورد این اظهارات توجه به چند نکته ضروری است:
1- طرح این مساله که سناریوی کودتای سبز با حمایت تمام عیار آمریکاییها در دستور کار سران فتنه قرار گرفته است، موضوعی است که برای افکار عمومی امروز جامعه به وضوح به اثبات رسیده و نیاز به اقامه دلیل ندارد و سران فتنه باید در قبال اقدامات خود در این زمینه پاسخگو باشند. مسائلی از قبیل اینکه چه کسانی؟ از چه طریقی؟ و به چه مقدار؟ به فتنه گران سبزپوش کمک مالی رساندهاند، جزئیاتی است که در اهمیت بعدی قرار داشته و روشن شدن یا مخفی ماندن آن تاثیری در اصل مساله ندارد و از جرم متهمین ردیف اول نمیکاهد! در واقع در باب خیانت سران فتنه آنقدر نشانههای آشکار و محکم وجود دارد که نیاز به ارائه اسناد محرمانه و پشت پرده نیست.
2- حمایت مالی بیگانگان از کودتای مخملین در ایران مطابق با آنچه در اوکراین و گرجستان و قرقیزستان و ... صورت گرفته روال عادی در تحقق کودتای مخملین است که مطابق نسخههای نوشته شده انجام شده است. در واقع خبر عدم حمایت مالی غرب از کودتای مخملین در ایران است که تعجب همگان را به همراه دارد نه خبر حمایت یک میلیاردی از فتنه گران! در این میان مخاطب اصلی این سوال که آمریکاییها چقدر برای فتنه سال 88 هزینه کردهاند؟ کسانی هستند که از آنها به عنوان "سران فتنه" یاد میشود.
3- هر چند منطقی به نظر میرسد آیت الله جنتی برای ناکام گذاشتن فتنهگران اسناد موردنظر را در صورتی که با ملاحظات امنیتی منافات نداشته باشد، منتشر نماید، اما بررسی این وعده به سران فتنه که «اگر توانستید نظام را منقرض کنید، تا پنجاه میلیارد دلار دیگر را هم میدهیم»! نشان میدهد رقم مذکور برای دشمنانی که تا به حال صدها میلیارد دلار برای سرنگونی نظام اسلامی هزینه کردهاند، مبلغ بالایی نیست و بدون شک حاضرند چندین برابر برای تحقق این آرزوی دیرینه ناکام هزینه کنند.
4- سازمان نامشروع مجاهدین و حزب کودتا(جبهه مشارکت)که معلوم نیست بیانیه های منسوب با آنان را چه کسانی تدوین میکنند، خواستار برخورد دستگاه قضایی با آقای جنتی به خاطر اعلام این خبر از پشت پرده سران فتنه شده است. این در حالی است که اگر قرار باشد به جرائمی در دادگاه صالحه رسیدگی شود، نام سران فتنه در اولویت اول لیست انتظار قرار دارند. موضوعی که به مطالبه عمومی ملت تبدیل شده است.
بی بی سی فارسی و حمایت از پهلوی
جنگ نرم و هجمه همه جانبه به باورها و آرمانهای ملت ایران و تلاش برای تحریف حقایق توسط رسانههای بیگانه، هر روز بعد جدیدتری مییابند که حوادث و رخدادها فرصتی برای ظهور و بروز ابعاد آن است. در این میان سایت بی بی سی فارسی به مناسبت گذشت 30 سال از مرگ آخرین شاه مستبد ایران زمین، محمدرضا پهلوی در 5 مرداد 1359، صفحه ویژهای را طراحی کرده و در آن تلاش دارد تا چهره کریه خاندان پهلوی را برای نسل امروز کشور بازسازی نماید.
این ویژهنامه در اختیار بخشی از قلم بدستان ستاد کودتای سبز قرار گرفته که با قرائت شاژ خود که پیش از این سالهاست توسط سلطنت طلبان فراری تکرار شده است، به مقایسه نظام اسلامی و رژیم پهلوی بپردازند و مبتنی بر باورهای منحرف خود نظام اسلامی را متهم و رژیم منحط پهلوی را غسل تمهید داده و میزان انحطاط و فاصله گرفتن از آرمانهای انقلاب اسلامی ملت ایران را آشکار نمایند.
یکی از این قلم بدستان "حسن یوسفی اشکوری" از مسافران دیروز کنفرانس برلین و شاگردان آقای منتظری و حامیان امروز کروبی و موسوی است که از وی به عنوان " پژوهشگر امور دینی و مذهبی" یاد شده است. وی در مقاله ای با عنوان "آخرین شاه شیعه جهان آیا مذهبی بود؟" تلاش دارد تا محمدرضا را مقید به شریعت دانسته و مدعی شود که مسئولان نظام اسلامی امروز از رژیم پهلوی بدتر و بیدینترند!؟
اشکوری میگوید: « نکته نغز و قابل تأمل این است کسانی که در دوران حکومت محمدرضا شاه از او بد میگفتند و او را به بد دینی یا فساد و ریا و استفاده ابزاری از دین و باورهای مذهبی برای فریب مردم انتقاد میکردند و بر موج همین انتقاد ها بر او چیره شده و اکنون بیش از سه دهه است که بر سریر سلطنت نشسته اند، خود چگونه رفتار کرده و خود تا کجا به ریاکاری مذهبی دامن زده و تا چه اندازه از ابزار سنتی شناخته شده عوام فریبی مذهبی برای بقا و ادامه حاکمیت خود سود برده و میبرند؟
"مهرانگیز کار" فمینیستی که در روزگار دوم خرداد شهرت یافت و نام وی در مطبوعات زنجیرهای بر سر زبانها افتاد، و اتفاقا همسفر اشکوری در کنفرانس برلین بود، در مقالهای توهین آمیز با عنوان "شاه بهتر بود یا امام؟" به سیاه نمایی علیه نظام اسلامی پرداخته و در صدد آن است که دوران پهلوی را بهتر از دوران حاکمیت نظام اسلامی جلوه دهد و فاسدی چون محمدرضا را برتر از حضرت روح الله(ره) قرار دهد!؟
وی مدعی در دوران ستمشاهی: «اعضای بدن شهروندان در مالکیت حکومت نبود . قتل ناموسی اتفاق می افتاد و قاتل هم از مجازات معاف میشد، اما زنان و مردان را سنگسار نمی کردند. دست دزد را قطع نمیکردند، برای بسیار رفتار روزمره و طبیعی شهروندان مجازاتهای سخت بدنی و اعدام پیش بینی نمیکردند.»
محمود صدری، که وی را "استاد جامعه شناسی در دانشگاه تگزاس در آمریکا" معرفی کرده اند در مقاله ای با عنوان "فراخوانی برای نگاه بیطرفانه به زندگی آخرین شاه ایران" تلاش دارد تا چهره منفوری که از پهلوی در اذهان عمومی ایرانیان شکل گرفته را نتیجه نگاهی ایدئولوژیک معرفی کند که با حقیقت فاصله بسیار دارد!
نویسنده دیگر "مهرداد خوانساری" است که خود را یکی از اعضای سابق وزارت خارجه و کادر پیشین دیپلماتیک ایران معرفی میکند. مقاله وی با عنوان " شاه و سیاست خارجی؛ هم کار هم دغدغه شخصی" تیتر خورده و نویسنده بر سر آن است تا اثبات کند: «صحنه سیاسی ایران در سی سال بعد از مرگ پادشاه فقید ایران، هرگز فردی آگاه، مجرب، صلح طلب و نیرومندی مانند وی را در حیطه مسائل مربوط به سیاست خارجی به خود ندیده است.»!!؟
این مجموعه با نوشتاری عناصری چون حمید دباشی و ماشاءااله آجودانی، فرج سرکوهی، عباس میلانی تکمیل شده است.
در نقد و بررسی ادعاهای بیپشتوانه فوق باید توجه کرد، تلاش برای ترمیم چهره سیاه حکومت خودکامه پهلوی و مقایسه آن با مردمیترین انقلاب در جهان، در حالی صورت میگیرد که بسیاری از نزدیکان دربار پهلوی در خاطرات خود به انواع فسادهای اخلاقی، سیاسی و اقتصادی آن رژیم اعتراف کردهاند که یکی از مهمترین و مبسوط ترین آنها خاطرات ارتشبد حسین فردوست، یار غار شاه پهلوی است. با مرور این کتاب و دیگر کتابهای تاریخی میتوان به انحرافات زیادی در مورد شخص شاه، خاندان پهلوی و درباریان و کارگزاران رژیم پهلوی اشاره نمود:
1- لامذهبی و عدم تقید به اسلام (عدم پایبندی به شریعت، بینمازی، عیاشی، قماربازی، بی حجابی، و ...)
2- انحرافات جنسی (زنا، همجنس بازی و ...)
3- سوء استفاده کلان مالی و خیانت به بیت المال
4- دست نشاندگی و وابستگی کامل به بیگانگان
5- دادن امتیازات فراوان به بیگانگان و حرکت به سمت وابستگی کشور به غرب
6- سوء مدیریت و عدم صلاحیت برای اداره کشور
7- وابسته نگهداشتن کشور به نفت و نابودی بسیاری از صنایع بومی
8- استبداد و دیکتاتوری مطلق و سرکوب و کشتار مخالفین
9- رشد و گسترش انحرافات فرهنگی - اجتماعی در جامعه از جمله فقر، فساد، فحشاء، بیکاری، مواد مخدر و ...
موارد فوق و موارد ریز و درشت فراوان دیگری که میتوان به این فهرست افزود، مسائلی نیست که برای دست اندرکاران بی.بی.سی فارسی ناآشنا باشد، اما واقعیت آن است که تحریف تاریخ سناریوی جدید دیگری است که مورد توجه دشمنان نظام اسلامی قرار گرفته است. این ویژه نامه وقتی در کنار اظهارات و نوشتارهای متعددی افرادی چون اکبرگنجی، محسن کدیور، عطاالله مهاجرانی و ... در حمله به دیدگاهها و تصمیمات سیاسی حضرت امام(ره) قرار میگیرد، به خوبی نشان میدهد سناریویی که در قالب اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم آغاز شد، براندازی انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی را هدف قرار داده بود.
این جریان به خوبی میداند تا زمانی که شاخصی با عنوان سی سال تاریخ درخشان جمهوری اسلامی و زعامت حکیم بزرگ انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) پیش روی ملت ایران است، امکان جان گرفتن جریانات انحرافی از جمله فتنه سبز وجود نخواهد داشت. اما از این نکته نیز غافلند که خالق اصلی تاریخ درخشان سه دهه انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران هستند که آن شاخصها جزئی از هویت آنان را شکل میدهد و به همین سادگی نمیتوان آن هویت اسلامی را دستخوش تحریف قرار داد.