نگرانی فتنه گران از مرور حوادث تاریخ اسلام
یکی از مسائلی که فتنهگران را در این ایام رنج داده و گاه به شدت برآشفته و نگران ساخته است، تطبیق حوادث پس از انتخابات با ماجرای فتنه گرانی است که در تاریخ اسلام در برابر رهبری جامعه اسلامی بالاخص امیرمومنان علی(ع) قد علم کردند. این منطق مقایسهای که در ذهن عموم جامعه ما به عنوان یکی از مولفههای تحلیل و بررسی حوادث سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد، میزان صحیحی است که توسط بزرگ انقلاب اسلامی و در راس همه آنها حضرت امام خمینی(ره) مورد تائید و تاکید واقع شده است.
به عنوان نمونه حضرت امام در 23/9/58 در تبیین خط نفاق میگوید:«یک دستهای که در ظاهر اظهار اسلام میکنند، در ظاهر برای اسلام دعوت میکنند، در ظاهر حرف اسلام میزنند، قلمهایشان و قدمهایشان برای اسلام است، لکن زیر پرده با اسلام مخالفاند. مخالفت با اسلام میکنند در زیر پرده. با اینها باید چه بکنیم؟ کار با اینها بسیار مشکل است. و حل مسئله منافقین [دشوار است] پیغمبر اکرم هم نمیتوانست حل بکند. حضرت امیر هم گرفتار اینها بود و حلش نمیشد بکنی. حلش مشکل است!»
این مقایسه تاریخی که به خوبی میتواند ماهیت جریانهای ضدانقلاب بالاخص خط نفاق را بر ملا سازد، همواره با تعابیری دقیق و هنرمندانه، مورد استفاده اسلام شناس بزرگ زمانه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای قرار گرفته است. معظم له با اشراف کاملی که به حوادث تاریخی صدر اسلام داشته و اطلاعی که نسبت به پشت پرده فتنه گران امروز دارد، در آخرین سخنان خود در باشکوهترین نماز جمعه تاریخ اسلام در حرم مطهر حضرت امام(ره) به مقایسه فتنه اخیر و فتنه های زمانه امیرالمومنین(ع) از جمله حوادث جنگ جمل با محوریت طلحه و زبیر پرداختند که این مقایسه به شدت خشم سران فتنه را به همراه داشته است، به نحوی که در یک اقدام هماهنگ، به این بخش از سخنان معظم له هجمه کردهاند.
موسوی در بیانیه اخیر خود بعد از نماز جمعه مینویسد: «در همین مراسم مختصر قابل انتظار بود که به بیان چند خصوصیت اخلاقی امام بسنده شود و از احترام ایشان به رای مردم و نگاه ایشان که مجلس را را در راس امور مینشاند، سخنی به میان نیاید و باز طبیعی بود که از تاثیرات ایشان بر خطر تحجر و خود رایی در آینده انقلاب غفلت شود و برخلاف خاکساری ایشان در مقابل معصومان علیهم السلام، عدهای در حد امیرمومنان و معصومین برکشیده شوند و عدهای نیز که مخالف تخلف، دروغ، فساد و خروج از قانون اساسی و به افلاس کشیده شدن کشور به دلیل سیاستهای من در آوردی بودند، در مقابل قرار داده شوند. داوری درباره این شیوه قیاس و مواجهه با تاریخ با مورخان فرهیخته و سیاستمداران آگاه و اصولیان فاضل است و تنها به این نکته بسنده میکنم که کشتار و حبسهای اخیر ناشی از چنین برداشتهایی از تاریخ و فقه و اصول است و باید دید که نظر مراجع بزرگ از چنین استنباطهایی با توجه به مصداقهای عملی و نتایج آن چیست؟»
شیخ بیسواد فتنه که آشنایی چندانی با مسایل اسلامی نداد و بطریق اولی از مسایل تاریخی سر در نمیآورد نیز از قافله جانمانده و با زبان طعن به نقد بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پرداخته و در عباراتی که معلوم نیست چه کسی برای وی تنظیم کرده مینویسد: «آری امروز جریانی با تمسّک به جملهای از امام که در مقام رحمت و رأفت وگذشت و چشم پوشی از لغزشهای گذشته و استفاده از نیروهای کارآمد فرمود که "میزان حال فعلی افراد است" تمامی یاران و نزدیکان امام را طلحه ها و زبیرهای زمان قلمداد کرده در حالی که بهتر است حوادث صدر اسلام را از روز ارتحال پیامبر اکرم و مراسم تشییع و تدفین آن حضرت و دادخواهی تنها یادگارش فاطمه زهرا(س) و جلوگیری از ایراد خطبه آن حضرت در مسجد پیغمبر تحلیل شود و شاید بدین نتیجه رسید که حوادث بعدی از جمله تبعید شدن ابوذر غفاری و ماجرای طلحه و زبیر ریشه در آن زوایای انحرافی اولیه دارد.»
قلم بدستان مزدور این جریان نیز ساکت ننشسته و وارد این معرکه شدند که از آن جمله به میتوان یادداشتی با عنوان "مراقب مروان بن حکم باشیم" به قلم عطاالله مهاجرانی اشاره کرد که در سایت ضدانقلابی "جرس" درج شده است. در نقد و بررسی این نوشته ها توجه به موارد زیر ضروری است:
1- در مورد تحلیل تاریخی مسایل صدر اسلام و دشمنان امیرالمومنین و تطبیق آن با فتنهای که وی سردمدار آن بوده باید گفت، همانطور که خود اشاره کردهاید، بهتر است آقای مهندس! که بیشتر با معماری و نقاشی سرکار داشته تا با مسایل تاریخی!؟ و شیخ بیسواد! کار را بدست کارشناسان و اهل فن تاریخ بسپارند و در برابر مرجع عالیقدر جهان اسلام و مفسر بزرگ نهج البلاغه که سالها به شرح و تفسیر آن مشغول بوده و کارشناس برجسته تاریخ اسلام که آثار بدیع و متعددی درباره تحلیل نهضت سیاسی ائمه اطهار(ع) به جای گذاشتهاند، زانوی تلمذ زده و سر تسلیم فرود آرند!
2- در مقایسه زمانه ما با روز ارتحال پیامبر و حوادث پس از آن نیز باید گفت هرچند بعد از وفات رسول گرامی اسلام حکومت در اختیار جانشین برحقش حضرت علی(ع) قرار نگرفت و زمینه انحراف از آرمانهای نهضت پیامبر(ص) فراهم آمد، اما تقدیر الهی چنین بود که تداوم نهضت خمینی کبیر(ره) با انتخاب و اجماع مطلق خبرگان ملت، بدست شاگرد خلف ایشان حضرت آیت الله خامنهای قرار گیرد که بطریق اولی از فتنه گرانی چون موسوی و کروبی و ... به امام نزدیکتر بودند و همه به یاد دارند که بیت امام و یادگار ایشان - مرحوم سید احمد - خود از پیشگامان بیعت با ایشان بودند.
3- تلاش زیرکانه کروبی برای تحریف سخنان حضرت امام نیز جای تامل دارد. وی تلاش دارد تعبیر "میزان حال فعلی افراد است" را در مورد افرادی صادق بداند که در گذشته از لغزشهایی برخوردار بوده و امروز توبه کرده و به انقلاب پناه آوردهاند! در حالی که دقت در تعبیر امام به خوبی نشان میدهد که این عبارات در شان دغلبازانی چون موسوی و کروبی و برخی همراهان آنها ایراد گردیده که اتفاقا از سوابق مثبتی برخوردار بودند و امروز در گردشی 180 درجه، در برابر نظام اسلامی قرار گرفته اند! حضرت امام(ره) در آخرین فراز وصیتنامه سیاسی - الهی خود میفرماید: «من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نمودهام، که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار مینمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هرکس حال فعلی او است.»
4- فتنهگران چه بخواهند و چه نخواهند امروز به عنوان طلحه و زبیرهای زمانه ما شناخته شدهاند که بر علیه حکومت اسلامی خروج کردهاند. تامل در تاریخ زندگانی سیاسی امیرالمومنین(ع) به خوبی نشان میدهد که چگونگی آنهایی که در برابر رهبری الهی در حکومت اسلامی قد برافراشتند و مشغول به توطئه شدند، در برابر شمشیر سپاهیان اسلام تاب نیاوردند و دهها هزار نفر از آنان در طول 5 سال حکومت علوی به درک واصل شدند.
در روز 25 خرداد میشد از این موقعیت استفاده کرد و ایران و جمهوری اسلامی را وارد فضای تازهای کرد! خاتمی رسما رهبری جنبش سبز را برعهده گرفت.پس از اختلاف میان کروبی و موسوی و خاتمی بر سر تعیین مواضع، اخبار و تحلیل های آشکار نشان می دهد که موسوی و کروبی پذیرفتند که با عقب نشینی از برخی خواسته های خود، رهبری بخشی از بدنه جریان سبز را به خاتمی واگذار کنند و از ظرفیت خاتمی و مجموعه گروههای وابسته به بنیاد باران بیشترین استفاده را ببرند.
به گزارش جهان آخرین اختلاف خاتمی با موسوی و کروبی مربوط می شود به راه پیمائی 22 و 25 خرداد، که خاتمی صراحتا با برگزاری راه پیمائی مخالفت کرده بود و موسوی و کروبی را تهدید کرد که در صورن برگزاری چنین مراسمی طی بیانیه ای راه خود را از ایندو جدا می کند.
موسوی و بعد از او کروبی پذیرفتند که باید مطالبات خود را از طرق مدنی دنبال کنند و به خیابان کشیدن مردم هزینه های زیادی برای طرفداران خود دارند.از اینرو روز گذشته موسوی در بیانیه ای رسما با عقب نشینی از کف خیابان ها، منشور جدیدی برای رفتار های اپوزیسیون قانونی و مدنی تدوین و ارائه کرد.
به این ترتیب خاتمی که تا به امروز نسبت به رفتار کروبی و موسوی انتقاد داشت، پس از به کرسی نشاندن حرف خود رسما وارد بازی شد.
وی که تا پیش از این از عنوان جنبش سبز و یا صراحتا تقلب اسم نبرده بود در سالگرد راه پیمائی 25 خرداد در میان جمعی از جوانان اصلاح طلب به بیان مطالبات جنبش سبز پرداخت و پس از ماهها در نقش رهبری سبزها وارد شد و سخنان ساختار شکنانه به زبان آورد.اگر چه بسیاری از آگاهان سیاسی معتقدند که یکی از نقاط ضعف خاتمی، ترس وی است و بدون شک او با اولین واکنش نظام به سخنانش عقب نشینی می کند و مجددا چند به لاک خود فرو می رود.
در همین رابطه خاتمی در دیدار با اعضای شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی با اشاره به راه پیمائی طرفداران موسوی برای اعتراض به نتایج انتخابات در 25 خرداد 88 گفت: 25خرداد روز بزرگی است چرا که این روز نسبتی با انتخاب و انتخابات دارد.
وی ادامه داد: 25 خرداد یکی از روزهای با شکوه حضور خود جوش انبوه مردم در عرصه، با مدنیترین شیوهای که ما بتوانیم آن را تصور کنیم است و نشانه رشد کشور ماست که با کمال آرامش و بدون تنشی، بدون سازماندهی این جمعیت به صحنه آمد و حضور رشیدانه خود را اعلام کرد.
وی اظهار داشت: در روز 25 خرداد میشد از این موقعیت استفاده کرد و ایران و جمهوری اسلامی را وارد فضای تازهای کرد که با حضور و محوریت مردم و اعتماد به آنها بتوانیم به سوی قلههای پیشرفت حرکت بکنبم که متاسفانه اینگونه نشد و برخوردهای نامناسبی صورت گرفت که ما هنوز هم ما داریم تاوان این مساله را میدهیم.
انقلاب رنگی یا کودتای مخملی از شیوه های براندازی نرم و نوعی سرنگون کردن حاکمیت و جابه جایی قدرت به وسیله تحولات سیاسی است که به شیوه های آرام و مسالمت آمیز جلوه گر شده است و از شیوه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی نیز بهره میگیرد.
تفاوت این انقلاب های رنگی با جنبش های اجتماعی در آن است که جنبش های اجتماعی نوعی حرکتی طبیعی است که مبتنی بر نیازهای اجتماع شکل می گیرد و در آن حرکت از پائین به بالا یعنی از توده ها آغاز شده و به تدریج با انسجام یابی حرکت و مشخص شدن رهبری و شعارهای جنبش شکل جدی به خود می گیرد.
اما انقلابها یا کودتاهای رنگین حرکتهایی مصنوعی و طراحی شده از بالا به پائین است که توسط احزاب و گروههای سیاسی طراحی گردیده و برای تحقق اهدافی مشخص که اغلب کسب قدرت است, به بسیج توده ها دست زده و آنها را از طریق ابزارهای رسانه ای به عرصه خیابانها میکشاند.
فرضیه مورد بررسی در مجموعه های مدون شده آن است که آنچه توسط جریانی خاص تحت عنوان "موج سبز" در انتخابات دهم ریاست جمهوری شکل گرفت و فردای آن, با حرکت در مسیر نافرمانی مدنی و طرح ادعای تقلب در انتخابات، خواستار ابطال آن گردید، حرکتی مهندسی شدهی از بالا به پائین و مبتنی بر خواست یک جریان سیاسی برای ساختار شکنی و رسیدن به قدرت از طریق غیرقانونی بود که می توان نام "کودتای مخملین" را بر آن نهاد.
بهترین سرآغاز برای سناریو کودتای مخملین بزنگاههای انتخاباتی است. این سناریو که در کشورهایی چون گرجستان, اوکراین و قرقیزستان به خوبی صورت پذیرفت نیز حول محور انتخابات ظهور و بروز یافت. در جمهوری اسلامی با شکست جریان دوم خرداد در سوم تیرماه 1384 و اقبال مردمی به کاندیدای اصولگرا آقای دکتر احمدی نژاد، جریانی که تداوم و استمرار خط و مشی دولت نهم را به معنای "مرگ سیاسی" خود میدید, بر آن شد تا با تمام توان برای فتح انتخابات دهم ریاست جمهوری خود را تدارک ببیند. این جریان در سطحی کلان اهداف ساختارشکنانه دیگری را نیز دنبال میکرد که پیش از این توسط یکی از نظریه پردازان این جریان (اکبر گنجی) در غالب "مانیفست جمهوری خواهی" تدوین گردیده بود. گنجی در جزوه مذکور که هیچگاه توسط اعضای اصلی جریان دوم خرداد محتوای آن به نقد کشیده نشد, فرآیند سکولاریزاسیون و حذف اسلامیت از جمهوریت را پیش بینی نموده بود.
از طرفی دیگر نظام استکباری غرب و در راس آن آمریکا نیز تداوم گفتمان دولت اصولگرا در سیاست خارجه و موفقیتهای داخلی احمدی نژاد در اداره کشور را نوعی خطر جدی برای تحقق سیاستهای تجاوزطلبانه خود میدید و از مدتها قبل براندازی دولت نهم و روی کار آوردن دولتی همسو با مواضع غرب در دوره دهم ریاست جمهوری را پیگیری میکرده است. از سویی دیگر غرب در سیاستی کلان تر, سه دهه است که در تلاش برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی است و در این زمینه از همه ابزارهای موجود بهره جسته است.
به هر حال این "وحدت نظر" بین جریان دوم خرداد و بیگانگان در سطح خرد و کلان به تدریج به "وحدت رویهای شوم" مبدل گردید و نطفه سیاست "عبور از احمدی نژاد" در سطح خرد و "سناریوی براندازی نظام سیاسی و کودتای مخملین" در سطح کلان, در قالب "فتنه سبز" منعقد شد.
بررسی ابعاد مختلف این سناریو موضوعی است که مجموعه 3جلدی "گذر از فتنه 88" به آن اختصاص یافته است. جلد اول این مجموعه 3 جلدی در 3 فصل و 15 گفتار منتشر گردیده و جلد دوم و سوم آن نیز تا مردادماه 1389 منتشر خواهد شد.
فهرست جلد اول بدین شرح است:
گفتار اول: آرایش جریانها و گروههای سیاسی در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری
گفتار دوم: روند شکل گیری انتخابات دهم ریاست جمهوری
گفتار سوم: نامزدهای انتخابات دهم ریاست جمهوری
گفتار چهارم: تبلیغات نامزدها در رسانه ملی
گفتار پنجم: چیستی انقلابهای رنگین
گفتار ششم: پیشینه انقلابهای رنگین
گفتار هفتم: بنیادهای طراح و حامی کودتای مخملین
گفتار هشتم: جزوات آموزشی کودتای مخملین
گفتار نهم: ابعاد مختلف سناریوی کودتای سبز
گفتار دهم: حوادث پس از 22 خرداد
گفتار یازدهم: آیا انتخابات دارای مشکل بود؟
گفتار دوازدهم: اقدامات سران خارج نشین کودتای سبز
گفتار سیزدهم: رفتار شناسی غرب در انتخابات ایران
گفتار چهاردهم: دادگاه رسیدگی به پرونده اغتشاشگران
گفتار پانزدهم: ادعاهای دروغین کروبی
* * * *
کتاب «گذر از فتنه88» در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران،
در غرفه نشر اعتدال (راهرو 6 – غرفه 11) در معرض دید مخاطبین قرار گرفته است.
این کتاب محصول کار جمعی است که اینجانب به عنوان مسئول تدوین نهایی کار، افتخار مدیریت این پروژه را داشتهام. و آن را تقدیم میکنم به همه مجاهدین فی سبیل الله در عرصه جنگ نرم که خواب را از چشمان فتنه گران داخلی و خارجی ربوده اند.
بیانیه هیئت داوران بخش نشریات الکترونیکی چهارمین دوره جشنواره نشریات بسیج
امروز اینترنت و ماهواره و وسایل ارتباطی بسیار متنوعی وجود دارد و حرف ، آسان به همه جای دنیا می رسد. میدان افکار مردم و مؤمنین ، عرصه ی کارزار تفکرات گوناگون است . امروز ما در یک میدان جنگ و کارزار حقیقی فکری قرار داریم . این کارزار فکری به هیچ وجه به زیان ما نیست، به سود ماست . اگر وارد این میدان بشویم و آن چه را که نیاز ماست – از مهمات تفکر اسلامی و انبارهای معارف الهی و اسلامی – بیرون بکشیم و صرف کنیم ، قطعا برد با ماست ؛ لیکن مسئله این است که ما باید این کار را بکنیم " .
" ازبیانات مقام معظم رهبری در جمع طلاب کرمان"
بی شک، تقویت ، توسعه و پاسداری از ارزشهای انقلاب اسلامی و فرهنگ و تفکر بسیجی در عرصه ی داخلی و نیز بین المللی تحقق نخواهد پذیرفت ، مگر به همت والای بسیجیان و در این راستا قلم های سرشار از معرفت و دانش بسیجیان می تواند به عنوان یکی از کارآمدترین ابزارها در این فضا مورد استفاده قرار گیرد.
هیئت داوران انتخاب وبلاگ های برتر چهارمین دوره ی جشنواره نشریات بسیج ، ضمن قدردانی از مسئولین جشنواره برای گنجاندن بخش ویژه ی نشریات الکترونیکی در این دوره ، تصریح می کند که با در نظر گرفتن محتوای غنی فرهنگ بسیج ، حضور فعال ، چشم گیر و مستمر وبلاگ نویسان بسیجی در این عرصه ، بایستی با عزم جدی و عالی ایشان همراه شد.
این جشنواره می تواند به منظور هدف مند کردن فعالیت رسانه ای وبلاگ نویسان بسیجی، زمینه های لازم را برای نشر فرهنگ و تفکر بسیجی در فضای اینترنت فراهم نماید. این مهم ، مستلزم ایجاد تعاملی سازنده تر، میان وبلاگ نویسان بسیجی و مدیران فرهنگی بسیج است.
هیئت داوران، از میان وبلاگ های شرکت کننده 6 وبلاگ برتر را انتخاب و به شرح ذیل اعلام می دارد.
- رتبه ششم :
هیئت داوران، به خاطر انتخاب فضای وبلاگ نویسی، برای نشر عقاید دینی و ورود به کارزار فکری مورد اشاره ی مقام معظم رهبری از سوی طلاب علوم دینی ، وبلاگ " طلب وصل " را به نویسندگی گروه ره پویان وصال از شیراز ، حائز رتبه ششم اعلام می کند.
- رتبه پنجم :
هیئت داوران، به خاطر برخورداری از کلام شیوا و معرفی ادبیات متعهد به ارزشهای بسیج و انقلاب اسلامی ، وبلاگ " به استخوان تو خشنودم " به نویسندگی آقای آرش علیزاده را حائز رتبه ی پنجم می داند.
- رتبه چهارم:
هیئت داوران، به خاطر بیان شیرین و بی تکلف ، استفاده از روشهای تازه و تاثیر گذار تبلیغ دینی، و نیز درک اهیمیت حضور پر نشاط روحانیت در عرصه وبلاگ نویسی ارزشی ، وبلاگ " خاطرات باور نکردنی یک حاج آقا " به نویسندگی حجت الاسلام مسلم داوودی نژاد را شایسته رتبه چهارم می شناسد.
- رتبه سوم:
هیئت داوران، به خاطر حضور فعال ، جدی ، پرسابقه و اهتمام در جهت راه اندازی و مدیریت یک وبلاگ حرفه ای ارزشی، و عرضه ی تصویر و صوت برای استفاده سایر کاربران ، وبلاگ " بچه های قلم " به نویسندگی آقای مهدی نیکخواه را به عنوان رتبه سوم اعلام می کند.
- رتبه دوم:
هیئت داوران، به خاطر پرداختن به موضوعات سیاسی، با بیانی جدی و تحلیلی، در نگاهی عمیق به تاریخ و فلسفه ی انقلاب اسلامی ، وبلاگ " بیم موج" به نویسندگی آقای مهدی سعیدی را لایق رتبه دوم معرفی می کند.
- رتبه اول:
هیئت داوران، به خاطر استفاده ی مؤثر از وبلاگ و امکانات آن، در انتشار مقالات تحقیقی پیرامون اهداف و ارزش های فرهنگ بسیجی ، و نیز نوآوری در نحوه ی ارائه و جذابیت بصری مطلوب ، وبلاگ " مردان خورشید" به نویسندگی آقای حجت توقعی را حائز رتبه ی اول اعلام می کند.
هیئت داوران:
مهندس محمد مهدی کارگر مهندس مهدی حق وردی طاقانکی
جایگاه حکم تنفیذ در نظام مردم سالار دینی
در حقیقت امر ریاست بر قوای سه گانه مجریه و قضائیه و مقننه برعهده رهبری جامعه اسلامی است که در نظام مردم سالار جمهوری اسلامی و مبتنی بر میثاق ملی مورد تائید رهبری و ملت, امر ریاست بر هر یک از قوای سه گانه و اختیارات ولی فقیه در این حوزه ها، تحت شرایطی مشخص به دیگران تفیذ شده است.
علاوه بر این با توجه به توضیحاتی که درباره مولفههای قوام بخش مردمسالاری دینی گفته شد و با پذیرش این گزاره که «حقیقت مردمسالاری دینی این است که یک نظام باید با هدایت الهی و ارادهی مردمی اداره شود و پیش برود.» میتوان ادعا نمود که رهبری نظام اسلامی و جایگاه ولایت فقیه خود عالیترین نماد مردم سالاری دینی است. جایگاهی که صاحب عالیترین صلاحیتهای دینی بوده و از فرآیندی مردم سالار در راس نظام سیاسی قرار گرفته است...
* * *
با مراجعه به قانون اساسی مشخص میگردد که رئیس جمهور حداقل 4 مرحله مشروعیت بخش را برای قرار گرفتن در راس قوه مجریه طی می نماید.
1- تائید صلاحیت توسط شورای نگهبان (اصل 115: رییس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، موممن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.)
2- انتخاب مستقیم توسط مردم در یک رقابت انتخاباتی (اصل 117: رییس جمهور با اکثریت مطلق آرا شرکت کنندگان انتخاب می شود.)
3- تائید نتیجه و سلامت انتخابات توسط شورای نگهبان (اصل 118: مسئولیت نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری طبق اصل نود و نهم بر عهده شورای نگهبان است)
4- تنفیذ حکم رئیس جمهور توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی (اصل 110: وظایف و اختیارات رهبر: 9- امضا حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم)
طی هر یک از مراحل چهارگانه فوق مرتبهای است که مفهوم مدرج مشروعیت را برای فرد رئیس جمهور به همراه دارد و مشروعیت وی وقتی صددرصدی می شود که حکم وی توسط رهبری تنفیذ شده باشد.
اما این بدان معنا نیست که رئیس جمهور میتواند بدون طی مراحل قانونی و مشروعیت بخش سه گانه اولیه، تنها با تاکید بر گام چهارم و تنفیذ رهبری در این جایگاه قرار گیرد.
به عبارتی بهتر تنها رئیس جمهوری دارای مشروعیت است که دارای صلاحیتهای لازم مورد تائید شورای نگهبان بود و در یک رقابت سالم مورد تائید شورای نگهبان, توسط مردم با حداکثر مطلق آراء برگزیده شده باشد و حکم تنفیذش را نیز از دست رهبری گرفته باشد.
این گامهای چهارگانه مشروعیت بخش بطور مجمل این چنین مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز رسیده است آنگاه که ایشان در جمع استانداران در تشریح انتخابات ریاست جمهوری، از واژه "مشروعیت مردمی" استفاده کرده و منتخب مردم را رئیسجمهور مشروع معرفی مینماید: «هر کسی که اکثریت مردم به او رأی دهند، مشروعیت مردمی دارد و این همان چیزی است که نظام میخواهد و رهبری نیز این شخص را معتبر میشمارد و او را تنفیذ میکند.»
با طی مراحل سه گانه مذکور، رئیس جمهور صاحب صلاحیت و مورد رضایت مردم به رهبر انقلاب معرفی میگردد و وی - که خود با خاستگاهی مردمی در راس نظام اسلامی قرار گرفته است - بر مشورت و پیشنهاد بهترین مشاوران خویش که تودههای ملت باشد اعتماد کرده و اختیار الهی ریاست قوه مجریه را که ابتدائا در اختیار ایشان است به رئیس جمهور واگذار میکند و بدین سان رئیس جمهور مشروعیت, حق اعمال قدرت در حدود اختیارات قانونی را خواهد یافت.
داستان وطن فروشان و آدم فروشان!
حتما اعترافات جالب توجه آقای ابطحی و عطریانفر را مشاهده کردید. اعترافاتی که کالبدشکافی و تحلیل محتوای بند بند آن میتواند ابعاد مختلفی را از آنچه در ذهن و قلب طراحان "فتنه سبز" در بازی با مردم گذشته است را به خوبی آشکار سازد.
یکی از نکات حاشیهای ولی برجسته سخنان عطریانفر آنجا بود که اشاره داشتند: «بهزاد نبوی هم اذعان داشته که در انتخابات تقلبی صورت نگرفته است، ولی حاضر نیست این مطلب را در مقابل رسانه ها بطور آشکار بیان نماید، چرا که معتقد است "وی به مهندس موسوی خیانت نخواهد کرد"!؟»
اینکه چطور بهزاد نبوی حاضر نیست به آقای موسوی خیانت کرده و به سلامت انتخابات اعتراف نماید, ولی در عوض حاضر است به نظام و کشور و ملت خیانت کند, داستان عجیب و غریب بخشی از فعالان سیاسی روزگار ماست که متاسفانه در رقابتهای تنگ نظرانه و جناح بازی کار را تا بدانجا میرسانند که حتی حاضرند منافع ملی کشور را زیر سوال ببرند.
همه آنهایی که بهزاد نبوی و سازمان آهنین سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را به خوبی میشناسند [قابل توجه دوستان که بنده خود نویسنده کتاب سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بوده و ساعتهای متمادی از عمرم را (خوشبختانه یا متاسفانه!) صرف مطالعه درباره سازمان و یا اعضای آن نمودهام] میدانند که وی و یارانش یکی از سمجترین و سختجانترین افراد در کار حزبی هستند که هیچ چیز را بر مصالح و منافع حزبی خود ترجیح نمی دهند. برای اثبات این مساله به نمونهای از اظهارات آقای نبوی اشاره میکنم که میتواند نشان از این روحیه وی باشد.
مدتی پیش بهزاد نبوی در دانشگاه شیراز اظهاراتی داشت که شنیدن آن از زبان وی قابل توجه بود. وی برای اولین بار نسبت به گفتار و کردار آقای اکبر گنجی موضع گیری نمود و اعلام داشت که بسیاری از مواضع گفتاری و رفتاری وی مورد تائید سازمان مجاهدین نبوده و نیست. وی درباره علت اینکه چرا در سالهای گذشته حاضر نبوده تا از سخنان اکبر گنجی اعلام برائت نماید, مدعی شد که ما آدم فروش نیستیم و در حالی که گنجی توسط مخالفین تحت فشار بدوه, علی رغم مخالفت با مواضع وی از او حمایت کردهایم!؟ وی در این باره خاطرهای را نقل میکند که شنیدنی است:
«در فروردین یا اردیبهشت سال 79 و به دنبال نمایش شوی طراحی شده کنفرانس برلین از سوی سیمای جمهوری اسلامی، به اتفاق نمایندگان گروه های اصلاح طلب، دیداری با رهبری داشتیم. از آنجا که نمایش شوی مزبور را مقدمه برخوردهای بعدی با شرکت کنندگان در کنفرانس مزبور میدانستیم، در این دیدار نسبت به اقدامات احتمالی بعدی هشدار دادیم و تأکید کردیم اعلام این نگرانی به معنای تأیید کلیه مواضع و دیدگاه های شرکت کنندگان در آن کنفرانس نیست. مقام رهبری نسبت به عدم موضع گیری علنی اصلاح طلبان نسبت به آن مواضع گله کردند و بـنده عـرض کردم ما آدم فروش نیستیم! و در شرایطی که این افراد در معرض تهدید هستند و انتقادات ما میتواند بهانه و توجیهی برای برخوردهای شدیدتر با ایشان باشد، از هرگونه نقدی خودداری می کنیم ...» (سایت سازمان مجاهدین, 3/3/88، کد خبر : 1374)
آن روز آقایی که تنها از اخلاق و مرام کار سیاسی, " آدم نفروشی" را یاد گرفته است، آن طور بیشرمانه در برابر رهبری انقلاب ایستاد و امروز نیز پشت سر دروغ بزرگ میرحسین موسوی مبنی بر تقلب در انتخابات ایستاده است، هرچند که این مردانگی!!؟ و آدم نفروشی! به وطن فروشی و خیانت به ملت و کشور ختم شود.
ادامه ی بحث قبل
مسجد ضرار نماد سوء استفاد از شعائر اسلامی
در مجموع میتوان مسجد ضرار را نماد سوء استفاده خط نفاق از شعائر اسلامی دانست. پنهان شدن در پس نمادهای مذهبی و آراستن چهره حقیقی به آداب و شعائر اسلامی مهمترین ترفند تبلیغاتی است که همواره خط نفاق از آن برای فریب افکار عمومی بهره جسته است.
در حوادث اتفاق افتاده به بهانه برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، و آنچه که میتوان آن را سناریوی کودتای مخملین نامید, بهرهبرداری از نمادها و شعائر اسلامی به یکی از مهمترین ابزار به کار گرفته شده توسط اتاق فکر این جریان مبدل گردید.
جریان نفاق و دشمنان انقلاب اسلامی تلاش نمودند تا با ایجاد جریانی بدلی از نهضت اسلامی، سناریوی براندازی خود را به شعائر اسلامی مزین نمایند و حتی "فتنه سبز" را حرکتی مبتنی بر الگوی نهضت حضرت امام جلوه دهند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات مهمشان در مراسم تنفیذ از این سناریوی پیچیده چنین پرده بر میدارند: «دشمنان ما هم از این انتخابات به نظر من یک تجربهای اندوختهاند، و اگر نیندوختند، باید بیندوزند. و آن این است که: دشمن بداند با چه حقیقتی روبهرو است؛ در فهم نظام اسلامی و انقلاب اسلامی دچار اشتباه نشوند؛ خیال نکنند انقلاب اسلامی و نظام اسلامی را با اینجور کارهای پیش پا افتاده میتوان به زانو درآورد. نظام اسلامی زنده است. خیال نکنند با یک تقلید مغلوط از حضور عظیم مردمی در انقلاب سال 1357، یک کاریکاتور از آن انقلاب، میتوانند به عظمت انقلاب و نظام اسلامی ضربه بزنند. این تجربه برای دشمن باید پیش آمده باشد. اشتباه نکنند؛ نظام اسلامی با این حرفها شکست نخواهد خورد.
عظمت این انقلاب و عظمت این نظام و ریشهداری نظام جمهوری اسلامی در حوادث این یکی دو ماه اخیر، بیشتر برای دشمنان جمهوری اسلامی آشکار شد. این ملت، ملت با ایمانی است؛ ملت هوشیاری است؛ ملت بااستعدادی است. با مسجد ضرار نمیشود این ملت را شکست داد. ما در تاریخ خودمان نمونههائی را از این داریم: «و الّذین اتّخذوا مسجدا ضرارا و کفرا و تفریقا بین المؤمنین و ارصادا لمن حارب اللَّه و رسوله».(توبه: 107) با تقلید از رهبر عزیز و عظیمالشأن انقلاب، امام بزرگوار ما، که از دل، از جان، با همهی وجود غرق در قرآن بود، نمیشود این مردم را فریب داد. این مردم دلشان به ایمان روشن است؛ این مردم آگاهند؛ جوانهای ما آگاهند. این تجربهای است برای دشمن.»(12/5/88)
در بررسی اجمالی این حوادث موارد زیر را میتوان نمونهای از موارد سوء استفاده این جریان از شعائر اسلامی - انقلابی دانست:
1- استفاده از رنگ سبز به عنوان نماد و رنگ اهل بیت(ع)
2- ادعای اخلاقگرایی و پایبندی به اصول اخلاقی
3- ادعای خط امام و تبعیت و پیروی از آرمانها و اندیشههای حضرت امام(ره)
4- معرفی کاندیدای مورد نظر به عنوان نخست وزیر دوران دفاع مقدس, نخست وزیر امام(ره) و ...
5- سردادن شبانه شعار الله اکبر
6- حضور در نمازجمعه و اقامت نماز به امامت شخصیتی همسو با این جریان سیاسی
7- برگزاری دعای کمیل و دیگر مراسم مذهبی
8- تلاش برای همراه نمودن خانوادههای معظم شهداء
9- تلاش برای نزدیک شدن به مراجع عظام تقلید و همراه نمودن ایشان
10- شهید خواندن کشتان اخیر اغتشاشات و برگزاری مراسم سوگواری برای آنها
11- سردادن شعارهای دوران انقلاب اسلامی
این همه در حالی است که مهمترین نماد پایبندی به اسلام و تعلق خاطر به حاکمیت اسلامی - که حمایت و تبعیت از فرامین و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی باشد - به هیچ وجه در رفتار و گفتار سیاسی سران این جریان در چندین ماه قبل و بعد از برگزاری انتخابات مشاهده نشده است. موسوی حتی در یک مورد نیز حاضر نشد نسبت به جایگاه ولایت فقیه و رهبری معظم انقلاب اسلامی و تاثیر آن بر اداره کشور سخنی بر زبان آورد. و این درست همان ترفندی است که درباره خط نفاق گفته شد، چرا که خط نفاق تلاش دارد تا با ایستادگی در برابر رهبری, در جامعه اسلامی اختلاف و شکاف ایجاد نماید و برای موفقیت در این امر از نمادهای اسلامی بهره میگیرد.
اقدامات متعدد دیگری از سران این فتنه سبز در این ایام مشاهده شده است که حرکت در مسیری نفاقگونه را تداعی میکند. نفی حاکمیت قانون و حرکت در مسیر بیقانونی, بیاعتبار سازی تمامی نهادهای قانونی برگزار کننده انتخابات, بزرگنمایی و علم نمودن چهرههای مطرود انقلاب همچون منتظری برای زیر سوال بردن نظام, نمونهای از اقدامات است. و جالب است که شاهد نوعی یکپارچگی و هم قسم شدن سران پشت صحنه این حوادث برای
هر چه زمان میگذارد چهره واقعی خط نفاق که مدتهاست در درون نظام سیاسی کشور رخنه کرده اند آشکار میگردد. حکیم بزرگ انقلاب اسلامی سالها پیش بعد از ماجرای حضور برخی از تئوریسین های "فتنه سبز" امروز در کنفرانس ننگین برلین و در اوج فعالیتهای فتنه انگیز قلم بدستان مزدور این جریان در مطبوعات زنجیرهای، در دیدار با جوانان غیور ایران زمین در مصلای بزرگ تهران، نسبت به خطر فعالیت منافقین در درون ساختار سیاسی کشور چنین هشدار داده بود:
«عزیزان من! اگر ما در داخل متحد و منسجم باشیم، اگر مردم با دولت و مسؤولانشان صمیمی باشند و ارتباط داشته باشند، دشمن خارجی هیچ تأثیر سوئی نمیتواند بگذارد و هیچ اقدامی نمیتواند بکند؛ اما متأسفانه در داخل، ایادی دشمن هستند. امروز در این کشور «عبداللهبنابی»های منافق هستند؛ کسانی که حتی یک روز حکومت امام و حکومت نظام اسلامی را از بن دندان قبول نکردند! در زمان پیامبر، یکی از منافقان بسیار فعال، «عبداللهبنابی» بود که با یهودیها و کفار قریش و جاسوسهای امپراتوری روم میساخت و از هر وسیلهای استفاده میکرد، برای اینکه شاید بتواند حکومت پیامبر را از بین ببرد؛ چرا؟ چون قبل از آنکه پیامبر به مدینه بیاید، او تصور میکرد که در آینده، رئیس و حاکم و پادشاه مدینه خواهد شد! پیامبر در واقع مقام او را از او سلب کرده بود. امروز در این کشور «عبداللهبنابی»هایی هستند؛ کسانی که خیال میکردند اگر انقلابی در این کشور رخ دهد، حکومت وقف آنها و متعلق به آنهاست. کسانی که نه فقاهت را قبول داشتند، نه امام را قبول داشتند، نه مردم را قبول داشتند، نه احساسات دینی را قبول داشتند. پیامبر با «عبداللهبنابی» خوشرفتاری کرد و او را مجازات ننمود. نظام اسلامی هم با اینها خوشرفتاری کرد و به مجازاتشان نپرداخت. اینها امروز به برخی از پدیدههایی که دست دشمن در آنهاست، مینگرند؛ خیال میکنند فرصتی پیدا کردهاند که به نظام اسلامی ضربه بزنند. فعالیتهای منافقانهی خودشان را میکنند، به این امید که بین مسؤولان اختلاف باشد؛ به این امید که بین مردم اختلاف باشد؛ به این امید که جوانان رابطهشان را با نظام اسلامی قطع کنند؛ به این امید که جوانان با دین قهر کنند!
عزیزان من! هدف اصلی دشمنان - چه دشمنان خارجی، چه دشمنان دورو و منافق داخلی - عبارت است از نفی حکومت دینی و حکومت اسلام. اصل قضیه برای اینها این است و به کمتر از این هم راضی نیستند. اینها میدانند تا وقتی که قدرت در دست دین و احکام دینی است، تا وقتیکه مقررات مجلس شورای اسلامی باید طبق دین باشد، تا وقتی این قانون اساسی هست - که این قانون اساسی منطبق بر دین است - در این کشور نمیتوانند کاری بکنند. تا وقتی مسؤولان کشور به مبانی دین و اسلام و فقاهت پایبندند، اینها کاری نمیتوانند بکنند. میخواهند این پایبندی را از بین ببرند؛ هدف این است. میخواهند همان تجربهای را که در صدر اسلام بهوجود آمد، دوباره تکرار کنند.»(1/2/79)
متاسفانه امروز شاهد آن بودیم که "عبداللهبنابیهای منافق" همانهایی که به تعبیر رهبری انقلاب "حتی یک روز حکومت امام و حکومت نظام اسلامی را از بن دندان قبول نکردند" ستادهای انتخاباتی جبهه دوم خرداد را جولانگاه خود قرار داده بودند, و به عنوان سربازان کودتای مخملین نقش آفرینی کردند.
امروز بر همه مومنین و معتقدین نظام اسلامی است که با افزایش بصیرت خط خود را از این منافقین دیروز و امروز جدا ساخته و با توجه به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، این فتنه ایجاد شده توسط جریان تفرقه افکن را بطور کامل ناکام بگذارند.
مسجد ضرار و فتنه سبز
یکی از مهمترین دشمنان خط اسلام راستین که از زمان ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان تا به امروز دست از عداوت و دشمنی بر نداشته است, جریان نفاق است. منافقین با قدرت یافتن اسلام, بر قدرت خویش افزودند و با شکلگیری اولین حکومت اسلامی در مدینه النبی, به عنوان مهمترین تهدید داخلی در برابر اسلام قد علم کردند.
آیات متعددی از آخرین سور نازل شده به پیامبر اعظم(ص) اختصاص به تحلیل وضعیت منافقین دارد که سوره بقره, نساء، احزاب, توبه و ... از آن جملهاند...
* * *
حضرت آیت الله خامنهای در اینباره میفرماید: «منافق؛ یعنی کسی که ادعای چیزی را میکند، وعدهی چیزی را میدهد، پرچم چیزی را بلند میکند؛ اما در رفتار خود، در عمل خود و در راه خود، ملتزم و پایبند به آن چیز نیست. یک چیز دیگر، یک راه دیگر و یک عمل دیگر بر رفتار و گفتار او حاکم است؛ این میشود منافق»(30/6/81)
* * *
حضرت آیت الله خامنهای در نقل ماجرای مسجد ضرار می فرمایند: «در قضیهی مسجد ضرار، اینها رفتند مرکزی درست کردند؛ با خارج از نظام اسلامی - یعنی با کسی که در منطقهی روم بود؛ مثل ابوعامر راهب - ارتباط برقرار کردند و مقدّمهسازی کردند تا از روم علیه پیغمبر لشکر بکشند. در اینجا پیغمبر به سراغ آنها رفت و مسجدی را که ساخته بودند، ویران کرد و سوزاند. فرمود این مسجد، مسجد نیست؛ اینجا محلّ توطئه علیه مسجد و علیه نام خدا و علیه مردم است.»(28/2/80)
* * *
متاسفانه امروز شاهد آن بودیم که "عبداللهبنابیهای منافق" همانهایی که به تعبیر رهبری انقلاب "حتی یک روز حکومت امام و حکومت نظام اسلامی را از بن دندان قبول نکردند" ستادهای انتخاباتی جبهه دوم خرداد را جولانگاه خود قرار داده بودند, و به عنوان سربازان کودتای مخملین نقش آفرینی کردند...