گزارش گزارشهای افشاگرانه در مورد عملیاتهای سری و مخفیانه ارتش و سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا نشان می دهد که بر خلاف آنچه که به نظر می رسد، دولت اوباما بسیار بیشتر از سلف خود "جرج بوش" جنگ طلب است.
به گزارش سرویس بین الملل جهان، گزارشهای بیشمار از فعالیتهای سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در مناطق مختلف حاکی از گسترش عملیاتهای نظامی آمریکا علیه گروههای شبه نظامی در بیشتر کشورهای جهان است. بر این اساس "باراک اوباما" بر خلاف آنچه که در ظاهر نشان می دهد، جنگ تمام عیاری را بصورت مخفیانه و پنهان با گروههای نظیر القاعده و طالبان آغاز کرده و دامنه فعالیتهای نظامی آمریکا را به تمامی کشورها از آفریقا گرفته تا آسیای دور گسترش داده است. با توجه به گزارشی که اخیرا در روزنامه نیویورک تایمز منتشر شده، بر خلاف آنچه در ظاهر دیده می شود، دولت "باراک اوباما" نه دولت صلح که "دولت جنگ سایه ها" است. وی از زمان روی کار آمدن جنگ شدیدتری را در مقایسه با "جرج بوش" علیه تروریسم به راه انداخته است. به عبارتی آنچه که در زمان بوش تحت عنوان جنگ با تروریسم در جهان به راه افتاد، در زمان اوباما گسترده تر شده و گامهای بلندتری در این زمینه با استفاده از سرویسهای اطلاعاتی و عملیاتهای مخفیانه برداشته شده است. دولت اوباما همچنین در مقایسه با بوش، خشونت بیشتری را نیز در جنگ با تروریسم به کار گرفته است. حملات هواپیماهای بدون سرنشین ارتش آمریکا به طالبان پاکستان، حمله به اعضای القاعده در سومالی با کمک سرویس اطلاعاتی این کشور در کنیا، همکاری اطلاعاتی در حمله ارتش یمن به القاعده و نیز همکاریهای اطلاعاتی با همپیمانان اروپایی در مبارزه با گروههای شبه نظامی در شمال آفریقا از جمله این اقدامات است. این روزنامه آمریکایی به نقل از منابع آگاه به مزیتهای جنگ پنهان با اعضای القاعده و دیگر گروههای شبه نظامی در جهان اشاره کرده و می نویسد: تجربه جنگهای پر هزینه افغانستان و عراق عامل مهمی برای روی آوردن سیاستمداران آمریکایی به نوع جدید جنگ است. به این ترتیب می توان مدعی شد همانگونه که "جان برنان" مشاور ویژه اوباما در جنگ با تروریسم در ماه می گفته بود آمریکا به جای استفاده از چکش در برابر تروریستها به چاقوی جراحی روی آورده است، با این تفاوت که در شیوه جدید دامنه بیشتری از دشمنان خود را هدف گرفته است. با این حال منتقدان بر این باورند که در شیوه جدید، اعضای کنگره آمریکا نظارت و قدرت کنترل خود بر علمیاتهای ضدتروریستی را از دست می دهند. نکته دیگر اینکه از زمان زمامداری اوباما، وزارت دفاع آمریکا با توجه به تعریف ماموریتهای جدید، بیش از هر زمان دیگری وظایف سازمان اطلاعات و امنیت این کشور را به عهده گرفته و شبیه این سازمان شده است، به همین دلیل دیگر موضوع جدایی نیروهای اطلاعاتی و نظامی در جنگ از بین رفته است. این مسئله نیز از جمله دستاوردهای دولت جنگ طلب اوباما بوده است.
کروبی:خواهش می کنم امسال دیگر روزه خواری نکنید
مهدی کروبی با بیان اینکه قصد دارد در راه پیمائی روز قدس با مردم همراه شود، از طرفداران خود خواست امسال دیگر مراقبت و کمتر روزه خواری کنند.
به گزارش جهان وی روز گذشته به طرفداران خود توصیه کرد که در راه پیمائی امسال اگر شرکت کردند شعارهای تند ندهند که نظام از آنها سوء استفاده کند.
وی با بیان اینکه مراقب باشید بین خودتان نفوذی ها وارد نشوند، گفت:عکس پاره امام را نشان می دهند دستانش پیداست اما سر و کله اش پیدا نیست!
خاتمی نمی رود، کروبی شما هم نرو!
برخی اعضای مجمع روحانیون مبارز، کروبی را از حضور در مراسم تشییع پیکر یک عضو این مجمع بر حذر داشتند.
به گزارش جهان رسالت نوشت:کروبی که از هر فرصتی برای حضور در مراسم و محافل عمومی برای مطرح کردن خود و عادی نشان دادن وضعیتش بهره برداری سیاسی می کند قصد دارد امروز (پنج شنبه) درمراسم تشییع پیکر مرحوم حجت الاسلام سید تقی درچه ای از اعضای هیئت موسس مجمع روحانیون مبارز که در شهر ری برگزار می شود شرکت نماید. اما اخبار رسیده حاکی است برخی اعضای مجمع روحانیون در تماسی با کروبی به وی تاکید کرده اند در این مراسم حضور نیابد زیرا وضعیت بافت جمعیت شرکت کننده در این مراسم به گونه ای است که حتما موجب بروز انتقاداتی به وی خواهد شد.
برخی دوستان مجمعی کروبی به وی گفته اند خاتمی که رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز است به خاطر نگرانی از اعتراضات مردمی قصد شرکت در مراسم مذکور را ندارد و لذا از کروبی خواسته اند شخصا در این مراسم شرکت نکند و فقط نماینده ای را از سوی خود اعزام نماید.
گفتنی است سران فتنه پس از افشای دروغ بودن ادعاهای مربوط به تقلب در انتخابات در اجتماعات عمومی با اعتراض مردم روبه رو شده و ترجیح می دهند در اجتماعات ظاهر نشوند.
اخیرا یکی از مشاوران میرحسین موسوی که تاثیر زیادی بر عملکرد وی دارد خواستار اتخاذ مواضع بسیار تندتری از سوی موسوی شده است اما میرحسین زیر بار نمیرود.
به گزارش جهان شنیده شده میرحسین موسوی در پاسخ به فشارهای وی گفته است: ما در روز 22 خرداد نتوانستیم هیچ تجمع و راهپیمایی برگزار کنیم و دچار ریزش هوادار شدهایم، درگیریها و اختلافات داخلی نیز که مزید بر علت شده است، لذا اگر الان فضا را تند نماییم بدون شک نظام به شدت با ما برخورد مینماید و با دستگیری من جنبش به شکست میانجامد.
با این حال موسوی از سوی نزدیکان خود شدیدا به اعلام مواضع تند علیه نظام تشویق می شود.
به گزارش جهان، وی با بیان اینکه در زمان مسئولیت خودش در دانشگاه الزهرا اجازه نداده است حراست دانشگاه به دختران بی حجاب تذکر دهند، گفت:در مورد پوشش شان هم فشاری روی دختران دانشجو نمی گذاشتم انجام شود .اولین کاری که کردم این بود که محافظان جلوی درب دانشگاه را که به پوشش خانم ها ایراد می گرفتند حذف کردم.
وی سپس در تئوری جدید خود این حذف حراست را باعث افزایش تعداد دانشجویان دکترا دانست و ادامه داد:این اقدامات سبب شد دانشگاهی که فقط در یک رشته دارای فارغ التحصیل دکترا بود امروز در 8رشته دارای دکترا است.
رهنورد در خصوص اینکه چرا موسوی 20 سال خارج از سیاست بوده است گفت:فکر می کرد افراد برجسته ای مثل آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی بر مسند امور هستند؛ از این رو دلیلی نمی دید پا وسط بگذارد.
وی در عین حال به اختلاف خود با موسوی در این زمینه اشاره کرد و گفت:من اما همیشه منتقد بوده ام... کتاب من 30 سال پیش مورد نقد یا بهتر بگویم مورد سرکوب فکری واقع شد روشن است که چقدر مورد فشار جریانهای واپس گرا بودم.
همزمان با سالروز آزادسازی پاوه از دست گروهک جنایتکار کوموله با دستور امام راحل و فداکاریهای شهید چمران، یارانش و مردم، سایت ضدانقلابی روزآنلاین به سراغ سرکرده این گروهک رفت تا ضمن تطهیر جنایات آنان، حمایت قاطعی نیز از جنایتکاران در حق ملت ایران بکند.
به گزارش رجانیوز، گروهک کوموله در فتنه سال 58 ضدانقلاب تلاش زیادی برای جدا کردن کردستان از خاک ایران کرد و بسیاری از سربازان و پاسداران انقلاب را نیز به شهادت رساند؛ به طوری که یادآوری سر بریدنها و جنایات فجیع این گروهک هنوز نیز تکان دهنده است.
سرکرده این گروهک البته در گفتوگو با روزآنلاین منکر این جنایات آشکار شده و میگوید این تصورات ناشی از ماشین تبلیغاتی جمهوری اسلامی است!
مهتدی در پاسخ به این سؤال که "حزب کومله و جنبش سبز! عجیب نیست؟"، میگوید: خیر به نظر من عجیب نیست. برای اینکه من جنبش سبز را یک جنبش حق طلبانه و دموکراسی خواهانه می دانم و ما هم از هر جنبش حق طلبانه و دموکراسی خواهانه پشتیبانی میکنیم. منظورم هم از این حرف این است که اگرچه این جنبش بند ناف خود را از گروهی که من به آنها اصلاح طلب حکومتی می گویم نبریده و کماکان با آنها دارای لینک است اما من جنبش سبز را امتداد ساده و ادامه خطی آنچه در ایران به اصلاحات معروف بود نمی دانم. برعکس فکر می کنم به بن بست رسیدن آن مدل اصلاح طلبی و سترون ماندن روش های آن در برخورد با استبداد و ناکام ماندن اصلاحات در ایجاد تغییرات در بالا، باعث شد جنبش سبز برای دستیابی به مطالباتش از پایین و به صورت مردمی شکل بگیرد.
من تفاوت بزرگ و اساسی این دو جنبش با هم را در حضور و یا عدم حضور مستقیم و مستقل مردم در مبارزات و جدالهای سیاسی می دانم. جریان اصلاح طلبی دولتی از حضور مستقیم و نقش بازی کردن جنبشهای مردمی گریزان بود و نمونه 18 تیر و برخی مقاطع دیگر نشان داد که نگرش اصلاح طلبان دولتی و بهخصوص روش شخص آقای خاتمی این نبود که با جنبشهای مردمی و حضور خیابانی مردم به گونه ای که مردم با نیروی اجتماعی خودشان به دنبال تحقق مطالباتشان باشند، موافق باشند. روش عملی آنها چانه زنی در بالا و در اکثر موارد هم کوتاه آمدن در بالا بود و فشار از پایین برای آنها تنها در یک سری حرکات و یا تهدیدهای محدود و قابل کنترل اجتماعی خلاصه میشد. مشخص بود که این روش کارساز نیست و نتیجه نمیدهد.
به عنوان مثال شما در کجای جنبش اصلاحات چیزی به نام نفی ولایت فقیه میدیدید؟ یا کجا به صراحت از مرگ بر دیکتاتور و نفی دیکتاتوری سخن گفته می شد؟ یا اینهمه از دموکراسی بی اما و اگر و جامعه مدنی بدون گریز به جامعه مدنی اسلامی حرف زده میشد؟ کجا این همه در باره تساوی حقوق زن و مرد شفافیت وجود داشت؟ کجا با این شفافیت از جدائی دین و دولت صحبت می شد؟ در صورتیکه گفتمان حاکم امروز دموکراسی، جامعه مدنی، حقوق شهروندان، تساوی حقوق زن و مرد و حتی تغییر قانون اساسی است. یکی دیگر از تغییراتی که صورت گرفته این است که مرز بین اپوزیسیون خارج از کشور با منتقدان داخلی از بین رفته و می توان گفت اینها به نحوی درهم تنیده شده اند، زبانشان و گفتمانشان به هم نزدیک شده است و خیلی دیوارهای بی اعتمادی در بینشان فرو ریخته است.
سرکرده گروهک کوموله در پاسخ به این سوال که "اما شما انتخابات دهم ریاست جمهوری را تحریم کرده بودید"، گفت: همینطور است، اما این دلیل نمی شود از حق کسانی که در انتخابات شرکت کردند حمایت نکنیم. ممکن است شما در انتخابات خاصی به دلائلی شرکت نکنید اما این به آن معنی نیست که نسبت به آلوده بودن انتخابات در کشورتان بی تفاوت باشید. اصولاً مگر جدال در انتخابات گذشته بر سر چه بود؟ آیا جز این بود که حکومت اساسا حاضر نبود رأی مردم را به رسمیت بشناسد، در انتخابات تقلب گسترده کرد و به طور کلی حاضر نبوده و نیست حق مردم در تعیین سرنوشتشان را بپذیرد؟
شخص من و حزب کومله از همان روز اول، ضمن داشتن موضع انتقادی، معتقد بودیم که باید با جنبش سبز تعامل و همبستگی کرد.
من پیش از این هم تاکید کردهام که خارج از چهارچوبهای ایدئولوژیک و نیز تعلق ایشان به گذشته این نظام که بالتبع مورد قبول من و خیلیهای دیگر نیست، اما تا آنجا که به عملکردشان در این جنبش مشخص بر می گردد ایستادگی و مقاومت آقای موسوی و همچنین آقای کروبی بر مطالباتشان را نقطه قوت آنها به حساب می آورم. همچنین انعطاف نسبی آنها در مقابل پذیرش افقها، مباحث و مطالبات نوین جنبش سبز را نکته مثبتی به حساب میآورم. البته عملکرد آنان، بخصوص در نحوه پیشبرد جنبش در مقاطع گوناگون بری از انتقاد هم نیست که در یک کلام پس کشیدن آنها از چالش در دو سه مقطع مهم جنبش را نقطه ضعف بزرگی در کارشان میدانم. تا آنجا که به کردها مربوط می شود، محکوم کردن اعدام فعالان کرد توسط رهبران جنبش سبز هم قدم مثبتی بود. البته باید این نکته را هم متذکر بشوم که آقایان به طور مشخص درباره کردستان خیلی کم و خیلی کمدامنه صحبت کرده اند.
خبرنگار فراری روزآنلاین پرسید "آقای موسوی اخیرا به صراحت گفته که لشگرکشی به کردستان در سالهای ابتدای جنگ اقدامی اشتباه بود که نباید انجام می شد"، که مهتدی گفت: من بیان این گزاره از جانب ایشان را یک قدم مثبت به جلو می دانم اما معتقدم باید توضیح بیشتری در این خصوص و به طور کلی در باره دهه 60 بدهند و نقد بیشتر و صریحتری هم داشته باشند. همچنین معتقدم ایشان اگرچه در هنگام شروع لشگرکشی به کردستان نخست وزیر نبودند و دولت آقای بازرگان بر سر کار بود (آقای بازرگان هم که گفته بودند جریان حمله به کردستان را از رادیو شنیده بودند)، به عنوان یکی از مسئولان رده بالای جمهوری اسلامی در دوره گذشته، به عقیده من یک ابراز تاسف یا پوزشخواهی به مردم کردستان بدهکارند.
- آقای موسوی تاکنون انعطاف نسبی در برابر آن مطالبات دموکراتیک و مردمی که به تدریج وارد جنبش سبز شده نشان داده اند. اگر آقای موسوی این انعطاف را نداشتند به نظر من شکاف های بزرگی در درون جنبش سبز به وجود می آمد و تفرقه های زیادی حاصل می شد. این انعطاف و پذیرش گسترش مرزهای جنبش سبز از طرف آقای موسوی تا حدود زیادی از بروز شکاف در جنبش دموکراسی خواهی جلوگیری کرده.